( صنم لاله کار ) .
.
صدای زمزمه ی جویبار می آید ،
طنین گام بلورین یار می آید .
در آبگینه ی پیشانی ی ستاره ی صبح ،
به چشم چهره ی مست نگار می آید .
فضا ی کوچه ز بوی گلاب سرشار است ،
رسول رایحه ی لاله زار می آید .
فرشته ای که در امواج نور منزل داشت ،
به خلوت دل چشم انتظار می آید .
فشانده، خرمن گیسو به دور جام بلور ،
چه با شکوه تر از آبشار می آید .
برای شستن گلبرگ پر طراوت جان ،
نگار عاطفه، شبنم شعار می آید.
شراب ژاله بیفشان، به جام آلاله ،
به باغ، نوگل نرگس، خمار می آید .
به تار طره ی او، تار دل، تنیده، چو تار ،
که چنگ و جام، به بزم سه تار می آید .
به کشتزار شرف، بذر مهر می کارد ،
دمی، که آن صنم لاله کار می آید .
به شب نشینی ی سیاره ها، شرف دارد ،
پناه او، که در آن، مهر بار می آید .
ز روزنی که گشاید، ز لطف، بر دو جهان ،
نسیم روح نواز بهار می آید .
به خوان ترانه ی رویش، که دشت عطشان را ،
زلال رحمت کوثر تبار می آید .
سزد، به مقدم او، جای گل، بکارم دل ،
اگر چه مفرش " آگاه "، خوار می آید .
.
اللهم عجل لولیک الفرج.
خجسته میلاد مسعود مولايمان، حضرت بقیه الله اعظم، بر همگان پر برکت ترین باشد ان شاءالله.
.
با مهر :
بختیار بختیاری " آگاه " .
.
حضرت استادم اسعد الله ایامکم به میلاد منجی عالم مهدی موعود
دوستتان دارم گرانقدر بزرگوار اجرتان با خود اقا روحی فدا