سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        وقتی که بر گشتی خطایت راندیدم

        شعری از

        زهرا ضیایی(روح الغزل)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۵۷ شماره ثبت ۴۶۸۹۰
          بازدید : ۵۷۰   |    نظرات : ۷۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زهرا ضیایی(روح الغزل)

        ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﺧﻄﺎﯾﺖ ﺭﺍﻧﺪﯾﺪﻡ
        ﮔﻔﺘﯽ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ،ﻭﻓﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ
        آﻫﺴﺘﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﮔﺮﯾﻪ می کرد
        آﻧﺸﺐ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﯽ، ﺭﺩﭘﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ
        ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﻮﺩ ﮐﺸﯿﺪﻡ
        ﻫﺮﮔﺰ ﺩﻝ ﺩﺭﺩ آﺷﻨﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ
        ﮔﻔﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ
        ﺭﻭﺯِ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ
        ﺩﯾﮕﺮ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺍﺕ ﻧﯿﺴﺖ
        ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﻖ ﺍﺩﻋﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ
        ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ آﺗﺶ ﺟﺎﻥ می فرﺳﺘﯽ
        ﺍﯼ آﻧﮑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ!
        ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﯾﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﯼ ﻋﺸﻖ
        ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﻢ ﺣﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ندیدم ...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۵۰
        ﺩﯾﮕﺮ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺍﺕ ﻧﯿﺴﺖ

        ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﻖ ﺍﺩﻋﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ..............درود استاد پراحساس زیبا نگارم خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۰۸
        ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﯾﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﯼ ﻋﺸﻖ

        ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﻢ ﺣﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ندیدم ...
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودخواهرنازنینم خندانک خندانک خندانک
        تلخخخخ اما چقدرزیبا بود
        دوست داشتم این غزلت رو
        عالی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۰۲
        درود بر شما
        خوشحالم دوباره غزل زیبایی از شما خواندم خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۴۱
        ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ آﺗﺶ ﺟﺎﻥ می فرﺳﺘﯽ
        این سطر در لابلای کل اثر مثل یک برآمدگی به چشم می خورد. برجسته و براق...
        در تمام لحظاتی که عاشق چشم انتظار قدم های معشوق و پاسخ های او بود ...تنها و تنها بی وفایی و بی مهری را تجربه کرد...
        پشت عاشق را خالی کرد و ادعاهای پوچ از خود نشان داد و...
        از پاکی و قداست عشق نیز حیا نکرد .
        روح الغزل خاندان ناب ( شاعر ) نوعی وابستگی عمیق به خاطرات و تاریخ پر از درد عاشقی هایش دارد.و این دلیل فوران هر از گاهی آتشفشان کوه صبرش می شود. و یا بقولی موجب همان سونامی های معروف...
        بسیار زیبا و دلنشین و اثر گذار بود و بهره بردم و درود بر شما خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۵۵
        درود بر شما .

        عاشقانه ای بسیار زیبا و دلنشین سرودید .

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        کفایت تاجمیری(نجوا)
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۱۰
        درودها زیباست
        صفیه پاپی
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۴۴
        ................ خندانک خندانک خندانک .....................
        آﻫﺴﺘﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﮔﺮﯾﻪ می کرد
        آﻧﺸﺐ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﯽ، ﺭﺩﭘﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ
        خندانک
        ﮔﻔﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ
        ﺭﻭﺯِ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ
        خندانک
        ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ آﺗﺶ ﺟﺎﻥ می فرﺳﺘﯽ
        ﺍﯼ آﻧﮑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ!
        خندانک
        درود بر بانو روح الغزل عزیزم خندانک خندانک
        بسیااار زیبااااا و دلنشین بود خندانک خندانک خندانک
        ارتباط خوبی بین ابیات وجود داشت و احساس را بخوبی منتقل می کرد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مرحباااا خواهر نازنینم خندانک خندانک خندانک خندانک
        همیشه چشم براه غزلهای قشنگت هستم خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ....................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:
        لاينل واترمن، داستان آهنگري را ميگويد که پس از گذراندن جواني پر شر و شور تصميم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال ها با علاقه کار کرد، به ديگران نيکي کرد، اما با تمام پرهيزگاري، چيزي درست به نظر نمي آمد. حتي مشکلاتش مدام بيشتر ميشد.
        يک روز عصر، دوستي که به ديدنش آمده بود، از وضعيت دشوارش مطلع شد. گفت :” واقعاً عجيب است، درست بعد از اينکه تصميم گرفتي مرد خداترسي شوي، زندگي ات بد تر شده.
        نميخواهم ايمانت را ضعيف کنم، اما با وجود تمام تلاش هايت در مسير روحاني، هيچ چيز بهتر نشده.” آهنگر بلافاصله پاسخ نداد: او هم بار ها همين فکر را کرده بود و نفهميده بود چه بر سر زندگي اش آمده. اما نميخواست دوستش را بي پاسخ بگذارد، شروع کرد به حرف زدن، و سرانجام پاسخي را که ميخواست يافت. اين پاسخ آهنگر بود:
        “در اين کارگاه، فولاد خام برايم مياورند و بايد از آن شمشيري بسازم. ميداني چطور اين کار را ميکنم؟ اول تکه فولاد را به اندازه جهنم حرارت ميدهم تا سرخ شود. بعد با بي رحمي، سنگين ترين پتک را بر ميدارم و پشت سر هم به آن ضربه ميزانم، تا اينکه فولاد، شکلي را بگيرد که ميخواهم .
        بعد آن را در تشت آب سرد فرو ميکنم، و تمام اين کارگاه را بخار آب ميگيرد. فولاد به خاطر اين تغيير ناگهاني دما، ناله ميکند و رنج ميبرد. بايد اين کار را آنقدر تکرار کنم تا به شمشير مورد نظرم دست يابم. يک بار کافي نيست”
        آهنگر مدتي سکوت کرد، سپس ادامه داد:
        “گاهي فولادي که به دستم ميرسد، نميتواند تاب اين عمل را بياورد.
        حرارت، ضربات پتک و آب سرد، تمامش را ترک مي اندازد. ميدانم از اين فولاد هرگز تيغه شمشير مناسبي در نخواهد آمد”
        باز مکث کرد و بعد ادامه داد:
        “ميدانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو ميبرد. ضربات پتکي را که زندگي بر من وارد کرده پذيرفته ام و گاهي به شدت احساس سرما ميکنم انگار فولادي باشم که از آبديده شدن رنج ميبرد. اما تنها چيزي که ميخواهم اين است:
        خداي من، از کارت دست نکش، تا شکلي را که تو ميخواهي، به خود بگيرم. با هر روشي که مي پسندي، ادامه بده،هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز مرا به کوه فولاد هاي بي فايده پرتاب نکن خندانک خندانک
        عباس وطن دوست
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۴۰
        خندانک

        سلام

        درود بر شما بانو ضیایی عزیز

        غزلی بسیار زیبا و دلنشین بود

        الحق که روح الغزل اید خندانک خندانک

        خندانک در پناه حق خندانک
        مهدی صادقی مود
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۲۶
        سلام سرکار خانم ضیایی
        بسیار زیبا و لذت بخش
        درود برشما
        خندانک خندانک
        زهرا حسین زاده
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۱:۴۷
        سلام
        عالی و فوق العاده زیبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﯾﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﯼ ﻋﺸﻖ
        ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﻢ ﺣﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ندیدم ...
        آفرین
        همواره کردی ادعا ، عاشق ترینی
        غیر از دروغ و این ادایت را ندیدم
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۱۲
        سرکارخانم ضیایی، بانوی گرامی، سلام علیکم.
        ......................................................................
        اگر تعریف کنم وبعد چیزی بنویسم......ردِّ نوشته ی خودم خواهدبود...بنابراین ، یک خسته نمباشید عرض می کنم واینکه.......دربیتِ اول ومصرعِ اولّ، صحبت ازبرگشتن است...(وقتی که برگشتی، خطایت را، ندیدم)....وبلافاصله ازبیتِ دوم به بعد ، (رفتن).....
        این برگشتن ورفتن....وصحبت های بعدازان.....به نظرِ من، توجیه پذیر نیست....مگراینکه به شکلی اشاره می رفت، که رفته بوده است و، برگشت ودوباره رفت.....وکذا وکذا......وامّا...بعدازاین اشارات.....
        مضمون عاشقانه ایست زیبا....پردازش زیبا ودلنشین....واحتیاج دارد به ، صد دستمریزاد(اگر«صد»رافقط ، اشاره ای به تعّدُد بدانیم ونه مقدار)
        موفق باشید وببخشید بردیوانه. خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۲۱
        درود بانوی ارجمند
        خواهر گرامی
        و استاد گرانقدر
        بسیار بسیار از شعر نابتان آموختم و لذت بردم
        احسنت و مرحبا بر اینهمه هنر...
        نیره ناصری نسب
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۳۸
        ﮔﻔﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ

        ﺭﻭﺯِ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ
        خندانک خندانک
        درود بر روح الغزل گرامی ام
        بسیار زیباست آفرین بر این همه توانایی خندانک خندانک
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۰۴
        درود بي پايان برشما استاد روح الغزل مي اموزم در محضرتان پيروز باشيد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۳:۱۲
        سلام و درود
        آفرین ها به شما
        خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۳۴
        سلام

        عالی وروان ./
        سیدظریف چشتی (مودودی)
        جمعه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۲۳
        سلام بر دوست بزرگوار

        بسیار زیبا و دلنشین مرحبا

        لذت بردم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        به کلبه اشعار فقیر دعوتید
        موسی ظهوری آرام(آرام)
        جمعه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۵۹
        درودها سرکار خانم ضیایی
        بسیار زیبا دست مریزاد
        بابک فغفوری (پور)
        جمعه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۲:۲۳

        ﺭﻭﺯِ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        جمعه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۲:۲۵
        عاااالی
        درودها بانو خندانک خندانک خندانک
        همایون فتاح(رند)
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۱۳
        گردیده غم سروده ات عشق خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس ترکاشوند(عارف)
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۱۷
        درود بانو بسیارعالی
        یک بیتش مانندبیتی که در جوانی سروده بودم بود
        در آن شب بارانی از من دور گشتی
        جوری که من هم ردپایت را ندیدم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۲۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک احسنت بانو
        اومدی از ریشه ویرنم کنی
        خاک غم سورمه یه چشونم کنی
        آمدی تا باز بر بادم دهی
        اومدی تا زهر بر کام دهی
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3