سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        هدیه جن زده

        شعری از

        علی غلامی

        از دفتر غرور پاییز نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۵۸ شماره ثبت ۴۶۸۵۰
          بازدید : ۱۴۰۹   |    نظرات : ۹۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        هدیه جن زدهخندانک
        به دنبال آن الهام می گردم
        که دل آنجا باشد
        شب دل....
        گوش نمی گیرد
        نامه را او کرده آغاز
        در دست من...تاس اختیار
        هدیه جن زده ای است
        مثل قفسی درباز!
        🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌
        شکوهمندترین سوگند
        جاه طلبی پاکی ها....
        بیگناهی و پاکدامنی است
        تجلیلی است با شور و ذوق
        بکارت عظمت
        هزار تیشه فرهاد
        خاموش در کوه بیستون
        🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌
        در شبی که آرزوها
        قافیه سازی می کنند
        من هم باید ردیف تو باشم
        شاید این قافیه بیاید
        و شعر تمام....
        تا من شروع نشوم دوباره
        در یک شعر ناتمام!
        پ.ن:خندانک
        هیچی......
        اردیبهشت 95 – شهر من کرمانشاه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۳۹ شاعر این شعر را خوانده اند

        منوچهر مجاهدنیا(مدیر)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        صفیه پاپی(مدیر)

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        نیره ناصری

        ،

        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        ،

        حسین راستگو

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        عباس وطن دوست

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        ادرینا(سمانه هروی)

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        زهرا ضیایی(روح الغزل)

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        علی غلامی(مدیر)

        ،

        حسن بذرگری(آیین)

        ،

        عليرضا حكيم(مدیر)

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        سیدظریف چشتی (مودودی)

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        خه بات

        ،

        جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)

        ،

        محمد مير سليمانی بافقی (باران)مدیر

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        لیلا باباخانی

        ،

        سید محسن سیدی

        ،

        همایون فتاح متخلص به رند

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)

        ،

        غلامرضا مهدوی(مهدوي)

        ،

        عیسی نصراللهی( تیرداد)

        ،

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        ،

        مهدی حریفی

        ،

        مریم رستم زاده

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۱۳
        درودی دوباره خندانک
        ازمیان این سه سروده شما سروده اول در مفاهیم بگمانم تازه تر و حرف بیشتری برای گفتن داشت...با این تصور برداشت شخصیم را خدمتتان عرضه می نمایم که تا چه اندازه به اصل شعر نزدیک شدم یا شاید هم دور ...بهرحال خدارا شکر فعلا فرصتی هست برای نوشتن...وعذر خواهم که اگر به بیراهه هم .........

        تاس :تاس یا طاس جسمی مکعب‌شکل است که در انواع بازی‌ها از آن استفاده می‌شود.
        طاس را معمولاً از پلاستیک، چوب، سنگ یا سنگ قیمتی درست می‌کنند و در هر پهلوی آن یکی از شماره‌های 1 تا 6 را بصورت خال‌هایی فرورفته حک می‌کنند.
        طاس را گاه به شکل‌های دیگری غیر از مکعب هم درست می‌کنند.

        اختیار یا ارادهٔ آزاد (یا به اشتباه آزادی اراده) (به انگلیسی: Free will) در انسان‌ها، قدرت یا ظرفیت انتخاب بین گزینه‌ها یا عمل در موقعیت‌های خاص، مستقل از قیدهای طبیعی، اجتماعی یا الهی است.
        وقتی می‌گویم «من برای چیدن آجرها بر روی میز دارای اراده هستم» منظورم این است که من قادرم در وضعیتی بهوش و حواس‌جمع آجرها را بردارم و روی هم بگذارم. وقتی فردی در وضعیت مستی یا خواب‌آلودگی شدید قرار دارد یا بیمار است اصطلاحاً می‌گوییم او در این شرایط اراده‌ی چندانی ندارد. منظورمان این است که او در این شرایط چندان توانی برای تصمیم‌گیری آگاهانه ندارد. می‌توان اراده داشتن را «تواناییِ خواستن» نیز نامید.با کمک ویکی پدیا ....

        حال ترکیب تاس اختیار...بگمانم می تواند گواهی بر اینکه شاعر از قدرت اختیار برخوردار است اما اینکه هدیه جن زده ایست(اشاره به توضیح این بخش توسط استاد پاپی عزیزم) وشبیه قفسی که در باز است اما نمی رود از این قفس بیرون (پرنده- دیوانه ویا....)...وابتدای شعر که بدنبال الهام ومنبعی می گردد که ریشه از دل برآمده وبرگیرد...
        وخلاصه حال خوشی ست برای شاعری که در پی الهامی شبانه با دلی شنوا ودستی باز از قفسی برهد بسوی ...نمی دانم آن چه می خواهد...
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۴۹
        در شبی که آرزوها


        قافیه سازی می کنند


        من هم باید ردیف تو باشم


        شاید این قافیه بیاید


        و شعر تمام....


        تا من شروع نشوم دوباره


        در یک شعر ناتمام!
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بربرادر فرهیخته ودانشمندم
        همه عالی بود
        وسومی عجیب بردلم نشست
        هزاران دروودددددد خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۱۸
        تا تو هستی
        ردیف وقافیه شعرهایم
        این شعرها تمام نمی شوند....بداهه

        درود استاد غلامی....جالب بود وبکر واژه های ابتدایی شعرتان ونگاهی نو
        برای نقد شعر خدمت می رسم اگر نت همکاری کند خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۱۱
        درود بزرگوار
        بسیار جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۲۱

        جن زدگی و دیوانگی یا دیو زدگی اصطلاحی است که در گذشته برای بیماران روانی بکار می بردند و بر این باور بودند که دیو در جسم این افراد حلول کرده.و متاسفانه بیمار را با غل و زنجیر می بستند و انقدر کتک می زدند تا به گمان خودشان دیو عاصی شده و از تن او خارج شود . این مدل درمانیشان بود!
        تا زمانی که «پینل» امد و زنجیرها را ازدست و پایشان باز کرد و با انان مثل سایر بیماران برخورد کردو با درمان اخلاقی توانست بعضی از علائم بیماریهای روانی را کاهش دهد.
        محمد مير سليمانی بافقی (باران)
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۴۲
        درودها دوست عزیزم جناب آقای غلامی
        سپیدی رو سپید و جذاب با تصاویری زیبا ودلارا :
        در شبی که آرزوها


        قافیه سازی می کنند


        من هم باید ردیف تو باشم


        شاید این قافیه بیاید


        و شعر تمام....


        تا من شروع نشوم دوباره


        در یک شعر ناتمام!.......به به ...ایول خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ایشالله بازم تو پارک پهلوان کوچک یزدی و موزه آیینه و صفاییه زیارتتون کنیم.آقا اون سالا منم یزد و ساکن صفاییه بودم ولی ندیمتون!! خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        منوچهر مجاهدنیا
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۱۰
        درود جناب غلامی بزرگوار
        زیبا و با معنا گفته اید
        سلامت و برقرارباشید
        خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۳۳
        درود بر استاد خوبم
        خیلی دلتنگ بودم برای خواندن یک شعر ناب از شما
        بسیار عالی و خوب مثل همیشه
        پایدار باشید و بنویسد و ما لذت ببریم
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۴۲
        ..................... خندانک خندانک خندانک ....................
        درود برادر فرهیخته ام خندانک

        در دست من...تاس اختیار
        مثل قفسی درباز!
        از کوتاه اولتان این قسمت را خیلی دوست داشتم...عمیق بود .چیزی که بارها و بارها به آن فکر کرده ایم: قفس باز واختیار...
        گاهی فکر می کنم کاش همین مقدار اختیار را هم نداشتیم.آه از اختیاری که به من نادان داده اند.که هرچه میکشم از همین اختیار است .
        گاهی هم به خودم می گویم اگر اختیار نبود هیچ چیز ارزش نداشت.آدم بودن بهتر از فرشته بودن است ...نمی دانم...
        بروم بقیه را بخوانم...
        ..................... خندانک خندانک خندانک ......................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        پرنده بر شانه های انسان نشست .انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه من آشیانه بسازی . پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدمها را خوب می دانم اما گاهی پرنده ها و آدمها را اشتباه می گیرم .
        انسان خندید و به نظرش این خنده دارترین اشتباه ممکن بود.پرنده گفت : راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟ انسان منظور پرنده را نفهمید اما باز هم خندید . پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است . انسان دیگر نخندید . انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد .
        چیزی که نمی دانست چیست . شاید یک آبی دور – یک اوج دوست داشتنی .
        پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را نیز می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است اما اگر تمرین نکند فراموش می شود .
        پرنده این را گفت و پر زد .
        انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .
        آنوقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت :
        ” یادت می آید ؟ تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود . اما تو آسمان را ندیدی . راستی عزیزم بالهایت را کجا جا گذاشتی ؟ ”
        انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد . آنوقت رو به خداکرد و گریست...
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۴۶
        هزار تیشه فرهاد
        خاموش در کوه بیستون...
        خندانک
        راستی تیشه ی فرهاد هنوز آنجاست . روی زمین... بعد از او هیچ کس توان برداشتنش را نداشت...
        سالهاست که خاک می خورد...

        این قسمت شعرتان هم بسیااار زیباااا بود...
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۵۰
        در شبی که آرزوها
        قافیه سازی می کنند
        من هم باید ردیف تو باشم
        شاید این قافیه بیاید
        و شعر تمام....
        تا من شروع نشوم دوباره
        در یک شعر ناتمام!
        خندانک
        این هم عااااالی بود.خلاصه اش می شود یک جمله: تو آرزوی منی و من بی تو کامل نمی شوم .ناتمامم.
        چقدر زیبااااست خلقت خدا.حوا را افرید تا خلقتش تکمیل شود و برای ناتمامی دنیای اول دنیای دوم را...من از جهانی دگرم...

        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۵۳
        در شبی که آرزوها


        قافیه سازی می کنند


        من هم باید ردیف تو باشم


        شاید این قافیه بیاید


        و شعر تمام....


        تا من شروع نشوم دوباره


        در یک شعر ناتمام!
        خندانک خندانک
        درود بر استاد غلامی بزرگوار
        من این قسمت را قبل از درود (با پوزش) برگزیدم گر چه همه سروده را باید انتخاب می کردم که نشان دانش پربار شماست
        آخری را به شباهت یکی از سروده هایتان انگار خوانده بودم
        در شعر ناتمام .

        شعری برای من تمام نشد
        چون قافیه ها تکرار نشده
        تمام شدند
        باز شعر من ...!
        خندانک
        درودها بر شما قلمتان جاودان خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۱۶
        استادم
        شروع نشوم در یک شعر ناتمام
        اینکه ردیف یک کامل شوی. همه چیز است . و شروع شدن در یک ناقص هیچ نیست اگر که حتی ظاهرش خوب باشد
        من به این شکل شعرتان را تفسیر میکنم
        بهتر است که با تو مرد
        تا اینکه بی تو زندگی
        تو بمان
        .......................
        در دست من...تاس اختیار


        هدیه جن زده ای است


        مثل قفسی درباز!
        ................
        این زیبا تر بود
        قفس را که باز کنند تازه میفهمییم که عرضه پریدن نداریم و قفلها همه بهانه بود
        و تو مرا که سالها است در قفست بوده ام ازاد نکن
        اینجاست که میگه
        ............
        ماندن یا رفتن
        هر کدام شروع
        مرگی است
        که نوحه خوان هایت
        ترا خواهند ستود
        پس بمانی
        یا بروی
        الهام
        دوستت دارم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۲
        سلام بزرگوار
        احسنت احسنت احسنت
        فوق العاده پر معنا و سنگين بود
        واژه ها کنار هم زيبا چيده شدن و تصوير زيبايي را به نمايش گذاشتن
        مثل خيابان سرسبز که هواي آن، اکسيژن واژه هاي شما بودن، هر قسمتي از آن يک تابلو با پيام هاي قشنگ طراحي شده بود!
        به به لذت بردم
        حسین راستگو
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۹
        درود
        تاس اختیار
        هدیه ی جن زده
        قفس درباز
        برای بنده خوب بودند و ممنونم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۱۸
        با سلام استاد بسیار عالی سروده اید موفق باشید
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۵۳
        خندانک
        سلام

        درود بر شما استاد غلامی بزرگوار

        بسیار زیبا و به غایت پر معنا بود

        خندانک خندانک درود خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۴۸
        سلام جناب غلامی عزیز
        خیلی هم قشنگ مخصوصا هیچیِ آخرش خندانک
        برقرار باشید و خوش
        خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۵۴
        جناب آقای غلامی عزیز، سلام علیکم.
        .............................................................
        درشبی که آرزوها.....
        قافیه سازی می کنند....
        من هم باید، ردیفِ توباشم....
        شاید این قافیه بیاید و، شعرتمام.....
        ...........................................................
        چه شبی خواهد شد، چنین شبی، قافیه وردیف....کنارهم، وشعرتمام....البته به نظرِ من ، تمام نمی شود،بلکه آغازِ عشق است ....وقتی که این دو، مکمّل هم باشند.........(گمان مبرکه شبی را، سحرکنم ،بی مِی )...
        شبهای بسیاری را،این چنین ، برایتان ،آرزو می کنم...
        دستمریزاد...بزرگوار.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۸:۱۶
        . سلام دوست فرهیخته ام جناب غلامی عزیز

        دستمریزاد.نغز و پر مغز سرودید

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۳:۱۵
        عرض ادب و احترام جناب استاد غلامی ارجمند
        بینهایت زیبا و هنرمندانه بود بازی با کلمات
        احسنت و احسنت
        البته بند دوم بیشتر مورد پسند است
        لذت بردم
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۴۲
        سلام و دروود بر برادر شاعرم
        مرحبا ... زه

        بسیارعالی و دلنشین بود
        حقیقتا قلمتان بی نظیراست برادر
        درودتان باد
        خندانک : خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۴۲
        خندانک خندانک
        قشنگ بود استادعزیز - جناب غلامی
        دفتر غرل به نام تو آغاز کردم
        هزار ترانه به نام تو ساز کردم
        هر بار به تو میل پرواز کردم
        دفتر عشق به نام تو باز کردم
        هر تر
        منصور شاهنگیان
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۱۶

        درود بر جناب غلامی گرامی و عزیز :

        بهره ها می بریم از کلام پر معنی حضرتعالی ...

        موفق باشید دوست خوب کرمانشاهی من ...



        موسی ظهوری آرام(آرام)
        جمعه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۴۱
        درود بر دوست عزیزم
        اندیشه والایت را می ستایم امااین متاع ارزشمند در ویترینی در معرض دید وارائه گذاشته می شود که به نظر من جدید وناشناخته است وشاید(البته به نظر حقیر)به همین دلیل آینه تمام نمای این کالا نیست جسارتم راببخشید شاید من شایستگی درک این قالب وسبک راندارم وتلاش بیشتری باید در این مورد داشته باشم
        سیدظریف چشتی (مودودی)
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۳۲
        سلام بر شاعر فرهیخته

        زیبا و دلنشین
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۵۴
        سلام جناب غلامی
        شعرهای زیبایی خواندم آفرین و مرحبا
        خندانک خندانک خندانک
        خه بات
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۴۸
        هه ر بژی ..
        کاک علی♥
        محمد علی سلیمانی مقدم
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۳۳
        درود بر شما و بیان زیبایتان
        خیلی دلنشین بود و این یکی، بر عمق جانم نشست
        خندانک خندانک خندانک خندانک

        در شبی که آرزوها

        قافیه سازی می کنند

        من هم باید ردیف تو باشم

        شاید این قافیه بیاید

        و شعر تمام....

        تا من شروع نشوم دوباره

        در یک شعر ناتمام!


        پ.ن:خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        همه چی......
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سمانه هروی
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۱۰
        خندانک خندانک
        درود
        تاس اختیار و قفس در باز
        عالی بووود و از نظرات دوستان استفاده بردم
        همایون فتاح(رند)
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۲۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۲:۲۵
        مثل همیشه خاص و زیبا
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۲۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3