يکشنبه ۲ دی
چشم های خسته اش ،پوشید و رفت شعری از حسین دلجویی
از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۳:۳۷ شماره ثبت ۴۶۶۷۶
بازدید : ۵۶۴ | نظرات : ۴۳
|
آخرین اشعار ناب حسین دلجویی
|
در شب بارانـیم بارید و رفت
پود غم با تار دل تابید و رفت
چون مسافر در طلوعی سـر زد و
در غروبی بار خود پیچید و رفت
گوییا در گوشه ی چشمان ما
قطره های اشک گرمی دید و رفت
عاشقانه ،راه و چاه ، زندگی ...
بهر فرزندان خود سنجید و رفت
چشمها گویی که سکر عشق داشت
چون شرابی بیش و کم جوشید و رفت
آخرین پیمانه های وصل را ...
در شب تنهایی اش نوشید و رفت
اشک ها چون بذر های درد و غم
روی دشت سینه ها پاشید و رفت
از تمام خوب و بد های جهان ...
چشمهای خسته اش پوشید و رفت
تا بگوید گریه کردن خوب نیست
در نگاه آخرش ، خندید و رفت
حسین دلجووو
به مادرم...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.