بسم الله الرحمن الرحیم
یا علی مددی
خورشید عالم را منــــــــــور کرده رویت
مهتاب باشد همچنان در جست و جویت
ای آنکه در آیینه ها ثبت است نامت
عالم فدای سایه ی یک تار مــــویت
گل در گلستان رنگ و بویی از تو دارد
" گل های عالم را معطر کرده بویت "
از زُهره نورانیست بانوی دو عالم (س)
با یازده مهتـــــــاب می آید بسویت
سجاده می گرید به هنگام عبادت
محراب دلخون می شود در آرزویت
یک قطره مروارید از دست تو افتاد
دریا مطهر گشت از آب وضویت
پا در رکاب عشق بودی با پیمبر (ص)
در ازدحام کافران روبرویت
دل در تب لبیک گفتن می خروشد
لبیک گوید با لب لبیک گویت
من تشنه می مانم اگر ساقی نباشی
مست اند جمله تشنه کامان از سبویت
آب تمام رود ها از چاه جــاریست
چاهی که مبهوتست از سرّ مگویت
وقتی برای ابرها هم آب دادی
یک آسمان شد وام دار آبرویت
دشمن هم از هر کس به تو محتاجتر بود
حتی برای خدعه ، می آمد به کویت
آیینه ی اخلاق پیغمبر (ص) تو هستی
روح الامین در آرزوی خلق و خویت
در حوزه ی تعریف اخلاقت همین بس
در اوج قدرت مهر ورزی بر عدویت
در اوج قدرت مهر ورزی بر عدویت
درود استادبزرگوارم
بسیارزیبا بود
ماجور باشید ان شاالله