يکشنبه ۲ دی
نو بهار حُسن شعری از سعید علی زاده
از دفتر آغاز راه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۲۸ شماره ثبت ۴۶۳۳۵
بازدید : ۴۱۲ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب سعید علی زاده
|
نو بهار حُسنی و من با تو غرق شادی ام
بی تو در غم ها اسیر و با تو در آزادی ام
هر زمان دور از تو باشم مثل یک ویرانه ام
با تو اما هر زمان مانند یک آبادی ام
هرکجا باشی تو آنجا وادی عشق است و شور
خوش به حال من که من هم ساکن آن وادی ام
با تو در شهری پر از صلح و صفا سر می کنم
بی تو در چنگال دیو و یوغ استبدادی ام
مرده بودم پیش از این وز عشق عاری بوده ام
عاشقم کردی تو و یکبار دیگر زادی ام
همچنان رود از کنارم رد شدی پاک و زلال
سنگ بودم ، شُستی آنگه در کفت بنهادی ام
آنچنان دادی جلایم چون عقیقی گشته ام
من مریدت گشتم و گشتی مراد و هادی ام
گر بمانم یا بمیرم ، گر بمانی یا روی
دوست دارم من تو را ای عشق مادر زادی ام
ڪرده ای معتـــــاد من را ، ترک نتوانم دگر
عادت پیوستـــــہ بر یادِ تو بودن ، دادی ام
سعید علی زاده
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.