قبله گردانی

حضرت استاد نازنینم سرور گرانقدر و بسیار عزیز حقا که استادید در همه قالب ها خداوند شمارا سالم و تندرست برای ادبیات کشور عزیزمان سالم و تندرست نگاه دارد

آن جا خدایی دارد


که از طراوت انگشتهایش


بهار جوانه می زند.........درودوعرض ارادت استادگران ارج

سپید سبز ولطیفی بود ...خیلی وقت بود سپید به این زیبایی نخوانده بودم

بهارانه دل وقلمتان برقرار

عمود می ایستم


چتری از زنبق در دست


زیر باران ستاره


شولایی از یقین آتش بر تن دارم


که نماز مرا به اهورا پیوند می زند


و ققنوس


در سجاده ام تخم می گذارد


درود استادبزرگوارم
عالی بود

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و شورانگیز بود
خرم و خوش باشید

قبله ام:
خون توست
که سر خورده و جهان گرفته.
ببخش.
باید میکشتمت .
تا خدایم شوی.
....
و گاهی فقط گاهی
که ماه بر اید.
من عاشق میشوم
و نماز میخوانم.
نمیدانم
خفاشم یا خون اشام.
ولی من
هر چه هستم
متعلقم به مردم......
..........
سلام
بسیار با احساس بود سروده شما
بداهه ام را قربانی کنید پای شعر زیبایتان

مانده ام قبله کجاست
خدا کجاست
مانده ام مگر خدا سمت و سویی دارد
مانده ام مگر خدا هم خانه ای دارد
مانده ام چرا برای فبله های خود ساخته باهم میجنگیم
مانده چرا برای خدایان خود ساخته خون هم را می ریزیم

درود بر شما استاد مهربانم
بسیار عالی قلم زدید
برقرار و سبز باشید

سلام بر استاد خوش عمل
به به چه سپید دلنشینی ،مثل دل پاکتان زیبا و خواندنی بود .

درود بر استاد خوش عمل بزرگوار :

هر دم از این باغ بـری میرسد

تازه تر از ، تـازه تـری میـرسد

چقدر زیبا و بدیع ...

خداوند شما را حفظ کند ...

و ققنوس
در سجاده ام تخم می گذارد

زیبا سرودید استاد گرامی
احسنت و درود بر شما...

....‌‌‌‌........... ..................
بیا که قبله بگردانیم
به سمت آتشکده ی گل سوری
آن جا خدایی دارد
که از طراوت انگشتهایش
بهار جوانه می زند

بسیاااااار زیبااااا و لطیف و روحنواااز...
هزاراااان درود استاد گرانقدرم
مرحبااااااا

.....‌‌‌‌‌‌.....‌‌‌‌..... ........‌...........
تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

مردی اتاق هتلی را تحویل گرفت .در اتاقش کامپیوتری بود،بنابراین تصمیم گرفت ایمیلی به همسرش بفرستد.ولی بطور تصادفی ایمیل را به آدرس اشتباه فرستاد و بدون اینکه متوجه اشتباهش شود،ایمیل را فرستاد.

با این وجود..جایی در هوستون ،بیوه ای از مراسم خاکسپاری شوهرش بازگشته بود.زن بیوه تصمیم گرفت ایمیلش را به این خاطر که پیامهای همدردی اقوام و دوستانش را بخواند،چک کند. پس از خواندن اولین پیام،از هوش رفت.پسرش به اتاق آمد و مادرش را کف اتاق دید و از صفحه کامپیوتر این را خواند:
به: همسر دوست داشتنی ام
موضوع: من رسیدم
تاریخ: دوم می 2006
میدانم از اینکه خبری از من داشته باشی خوشحال می شوی.آنها اینجا کامپیوتر داشتند و ما اجازه داریم به آنهایی که دوستشان داریم ایمیل بدهیم.من تازه رسیدم و اتاق را تحویل گرفته ام.می بینم که همه چیز آماده شده که فردا برسی.به امید دیدنت، فردا !!!

شاد باشید

سلام بر استاد خوش عمل

دوست بسیار ارجمندم جناب خوش عمل
سلامتان باد و سلامتی همراهتان
شدیدا مسرورم از زیارتتان
سال نو برشما مبار دوست خوبم

سلام استاد
بسیار کیفورشدم از شعرزیبایتان

سلام استاد خوش عمل عزیز زیبا بود

درودها بر شما بزرگوار ،

مانا باشید

سلام خدمت استاد خوش عمل کاشانی بزرگوار
سروده فوق قوی شما را خواندم و آموختم از کلام نابتان و این سروده را نیز تقدیم حضرت استاد می نمایم......

باران شده ای
در ابری گم....
بی هیچ نشانی
در بغض های آواره آسمان
با زمزمه بارش
در سراسر اندوهی
که بر آن می باری
نقطه سرخط....
کمین من
در دام تو اسیر است
کجاست حوالی آغوش تو!؟
تیک تاک چند درد کوتاه
اما هق هق بلند
انگار وطنم دارد....
مرا ترک می کند
در قراری که....
نبودن تو را انتظار می کشد
در نفس های لنگانم
بوی گل می کارم
ای وای رنجم...شد غم تو
پلاکت کو....ای برادر جانم!

درود بر شما جناب کاشانی
زیبا و تاثیر گذار باید تشکر کرد از لذتی که هنرمندانه انتقال دادید

زیبا و عمیق