سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ناز و نیاز

        شعری از

        هادی کیانور (حکیم تبریزی)

        از دفتر آب و آتش نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۰:۰۸ شماره ثبت ۴۶۱۴۷
          بازدید : ۶۸۱   |    نظرات : ۲۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر هادی کیانور (حکیم تبریزی)
        آخرین اشعار ناب هادی کیانور (حکیم تبریزی)

         
        ناز و نیاز
         
        من همه نیاز بودم که تورا غزل سرودم 
        ای غزال بی وفایی تو همیشه ناز کردی 
         
        به من آن سکوت سنگین، صله کردی و تو آغوش
        به زبان بی زبانی به غریبه باز کردی
         
         سر کویت آمدم سر بنهم بر آستانت
        تو به شهر غربت اما سفری دراز کردی
         
        من به شوق اقتدایت ز پیت قیام کردم
        عجبا که تا قیامت حذر از نماز کردی
         
        نه سزاست سوختن را دل پاره پاره ما
        توبه سوز دل ، خدارا، دل خویش ساز کردی
         
        چوکه اوست درد و درمان غم دل بِنِه "حکیما"
        به چنین طبابت اما ، زغم احتراز کردی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۸:۰۳
        درود گرامی
        جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۲۱:۳۷
        سلام بر شما شاعر گرامی
        غزل خوبی بود . نکاتی را جهت همفکری خدمتتان عرض میکنم .
        در قالب غزل بیت اول با مصرع دوم دیگر بیت ها هم قافیه است در شعر شما این رعایت نشده بود .
        وزن نیز در بعضی از ابیات ناهماهنگی داشت .که به بررسی آن می پردازم .



        من همه نیاز بودم که تورا غزل سرودم ( آوردن دو ضمیر متصل و منفصل در یک مصرع هجو است و نازیبا من و بودم .مصرع اول باید قافیه داشته باشد.)



        ای غزال بی وفایی تو همیشه ناز کردی ( در اول مصرع نیاز به هجای کوتاه داریم نه بلند . )



         



        به من آن سکوت سنگین، صله کردی و تو آغوش( اینجا هم وقتی می گویید کردی یعنی تو و آوردن آن فقط برای پر کردن وزن آمده است )



        به زبان بی زبانی به غریبه باز کردی



         



         سر کویت آمدم سر بنهم بر آستانت



        تو به شهر غربت اما سفری دراز کردی( تو . کردی . هجو است )



         



        من به شوق اقتدایت ز پیت قیام کردم



        عجبا که تا قیامت حذر از نماز کردی



         



        نه سزاست سوختن را دل پاره پاره ما



        توبه سوز دل ، خدارا، دل خویش ساز کردی



         



        چوکه اوست درد و درمان غم دل بِنِه \"حکیما\"



        به چنین طبابت اما ، زغم احتراز کردی
        علاوه بر اینکه شعر باید پیامی را به دنبال داشته باشد ارتباط عمودی و افقی مصاریع نیز باید حفظ شود .
        منتظر خوانش آثار خوبتان می مانم .


        زهرا حسین زاده
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۲۳:۱۳
        سلام
        زیبا بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تو در ِ محبتت را ، به دلم فراز کردی
        ای غزال بی وفایی تو همیشه ناز کردی

        به من آن سکوت سنگین، صله کرده ای وآغوش
        به زبان بی زبانی به غریبه باز کردی
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        بسیار عالی
        پایدار باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۱۱
        ................... خندانک خندانک خندانک ........................
        بسیااار زیباا بود بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما خندانک خندانک
        سال خوبی داشته باشید خندانک خندانک
        ................... خندانک خندانک خندانک ......................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        فردی در مرغزار قدم میزد و به طبیعت می اندیشید.او به مزرعۀ کدو تنبلی رسید.آن طرف تر،درخت بلوط بزرگ و زیبایی قد برافراشته بود.
        او به زیر درخت رفت و به این اندیشه فرو رفت که چرا خدا بلوط های کوچک را بر روی شاخه های به این عظمت قرار داده و کدو تنبل های به این بزرگی را بر روی بوته ای کوچک؟!با خود گفت بهتر نبود بلوط های کوچک بر روی بوته های کوچک و کدو تنبل های بزرگ بر روی شاخه های بزرگ درخت قرار می گرفت؟
        سپس زیر درخت بلوط دراز کشید تا چرتی بزند.دقایقی بعد،بلوطی روی بینی اش افتاد و بیدارش کرد!
        او همان طور که بینی خود را می مالید؛ خندید و گفت:
        فکر می کنم حق با خدا باشد!
        اله یار خادمیان(صادق)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۰۰
        سلام و درو سپاس بسیار زیبا و روان و قابل تقدیر و تکریم است سر فراز و نویسا باشی استا د حکیم تبر یزی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۲۱:۳۹
        درود
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۱
        درود بر شما بزرگوار

        قلمتان همچنان پرتوان و سبز

        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۱۴

        با درود بر شما

        و احساس شاعرانه شما ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۲۰
        درود بر شما
        خندانک خندانک
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۴۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مینو غفوری
        سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۲۳
        درودبرشما
        سروده ای زیبا بود
        واین سروده استاد معیری رو درخاطرم تداعی کرد خندانک خندانک

        رهی معیری »

        دل زود باورم را به کرشمه‌ای ربودی
        چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی
        به هم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما
        من و دل همان که بودیم و تو آن نه ای که بودی
        من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم
        تو چرا ز من گریزی که وفایم آزمودی
        ز درون بود خروشم ولی از لب خموشم
        نه حکایتی شنیدی نه شکایتی شنودی
        چمن از تو خرم ای اشک روان که جویباری
        خجل از تو چشمه ای چشم رهی که زنده رودی
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۴۲
        جناب آقای کیانورِ عزیز، سلام علیکم.
        ............................................................
        من به شوقِ اقتدایت، زِپِیَت قیام کردم
        عجبا که تاقیامت، حذراز، نمازکردی
        ...............................................................
        (قطعه ی ) بسیار زیبایی ست با(مضمونِ غزل)....
        تنها مسئله ای که دران مشاهده می شود،رکنِ اولِ وزن شما هست...
        (فاعلاتُ) ..که دربعضی مصارع تبدیل شده به(فعلاتُ)...بزرگوارخاطرنشان می کنم که.........دررُکنِ اول، فقط (فاعلاتُن) رامی توان به(فعلاتُن) تبدیل نمود .......بسیار زیبابود و،دلنشین......خسته نباشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۲۳
        جناب آقای کیانورِ عزیز، سلام علیکم.
        ..........................................................
        قربان، نه ازطرفِ حقیر ، ارشادیست ونه ازطرفِ شما، قصور.......
        برای هرکسی ممکن است گاهی پیش بیاید.....
        بحرِ رَملِ مثمّنِ مشکول هم درست( گرچه دردی هم از خیلی هادوانمی کند)...
        چه اکثرِ ماها،این هارانمی دانیم.......(شاید خودم رامی گویم)....ولزومی هم ندارد .....،که اگرلازم شد وعمری بود.....توضیح خواهم داد.......ولی آنچه مسلّم است درمصارعِ ..یک...،دو ،شِش ،هفت و....دَه ، دررُکنِ اوّل(فعلاتُ ) تبدیل شده به(فاعلاتُ)...که این خلافِ عُرفِ معمول است........همین..
        ممنونم ازتوجّهِ شما بزرگوار...... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اسفندیار گلزار
        چهارشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۳۰
        درود بر شما
        زیبا ، روان و دلنشین سروده اید خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۴۹
        درود بر شما
        زیبا و خوش آهنگ
        شاد شاد باشید خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8