سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        میمیرم

        شعری از

        فاطمه فقیه زاده(فقیرزاده)

        از دفتر حافظه زرد نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۳۹ شماره ثبت ۴۶۰۲۶
          بازدید : ۵۶۶   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فاطمه فقیه زاده(فقیرزاده)
        آخرین اشعار ناب فاطمه فقیه زاده(فقیرزاده)

        بی تو در اوجِ همه فاصله ها میمیرم
        مثلِ یک عقربه در کهنه ترین ثانیه ها میمیرم
        بی تو چون شعله شمعی ، تا ابد میسوزم
        مثلِ تصویر نگاهِت، توی هر آیینه ایی میمیرم
        مثلِ شبنمای یک برگ
        مثلِ مهتابِ شبونه
        مثلِ یک ستاره در شب
        توی امواجِ صداقت تا ابد میمیرم
        تو که رفتی ،همه ی خاطره ها تازه شدند
        منِ تنها با حضورِ همه ی خاطر ها میمیرم
        13 خرداد 88
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۵۲
        خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۴۰
        درود گرامی
        نیمایی جالب و زیباست
        ولی جسارتا موزون بنظر نمی رسد
        مثلا مصرع سوم خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۲۰
        بی تو در اوجِ همه فاصله ها میمیرم

        مثلِ یک عقربه در کهنه ترین ثانیه ها میمیرم

        بی تو چون شعله شمعی ، تا ابد میسوزم

        مثلِ تصویر نگاهِت، توی هر آیینه ایی میمیرم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودبانوی عزیزم
        بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۰۷
        درود بر دوست خوب من
        خلاقانه و زیبا احساس درونی را به تصویر کشیده اید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۲۷

        درود بر شما و

        کلام شما ...

        موفق و پیروز باشید ...

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۲۸
        ................. خندانک خندانک خندانک ...................
        زیبااا بود همشعر خوبم خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود بانو خندانک خندانک خندانک خندانک
        ................. خندانک خندانک خندانک ......................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        دختر کوچکی در یک کلبه محقر دور از شهر در یک خانواده فقیر به دنیا آمده بود. زایمان، زودتر از زمان مقرر انجام شده و او نوزادی زودرس، ضعیف و شکننده‌ای بود، طوری که همه شک داشتند او زنده بماند. وقتی ۴ ساله شد، بیماری ذات‌الریه و مخملک را با هم گرفت، ترکیب خطرناکی که پای چپ او را از کار انداخت و فلج کرد؛ اما او خوش‌شانس بود..
        او خوش شانس بود چون مادری داشت که او را تشویق و دلگرم می‌کرد. مادرش به او گفت: علی‌رغم مشکلی که در پایت داری، با زندگیت هر کاری که بخواهی می‌توانی بکنی، تنها چیزی که احتیاج داری ایمان، مداومت در کار، جرأت و یک روح سرسخت و مقاوم است. بدین ترتیب در ۹ سالگی دختر کوچولو بست‌های آهنی پایش را کنار گذاشت و بر خلاف آنچه دکترها می‌گفتند‌ که هیچ‌گاه به طور طبیعی راه نمی‌رود، راه رفت و ۴ سال طول کشید تا قدم‌های منظم و بلندی را برداشت و این یک معجزه بود!
        او یک آرزوی باور نکردنی داشت، آرزو داشت بزرگ‌ترین دونده زن جهان شود؛ اما با پاهایی مثل پاهای او این آرزو چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ در ۱۳ سالگی در یک مسابقه دو شرکت کرد و در تمام مسابقات آخرین نفر بود. همه به اصرار به او می‌گفتند که این کار را کنار بگذارد، اما روزی فرا رسید که او قهرمان مسابقه شد!
        از آن زمان به بعد ویلما رادولف در هر مسابقه‌ای شرکت کرد و برنده شد. در سال ۱۹۶۰ او به بازی‌های المپیک راه یافت و آنجا در برابر اولین دونده زن دنیا، یک دختر آلمانی قرار گرفت که تا به حال کسی نتوانسته بود او را شکست دهد؛ اما ویلما پیروز شد و در دو ۱۰۰ متر، ۲۰۰ متر و دو امدادی ۴۰۰ متر ۳ مدال المپیک گرفت. او اولین زنی بود که توانست در یک دوره المپیک ۳ مدال طلا کسب کند.
        در حالی که گفته بودند او هیچ وقت نمی تواند دوباره راه برود!
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۲۵
        سلام
        سخن زیبا بود
        من ولی ریتم اهنگ را پیدا نکردم
        فکر کنم نیاز به گذاشتن علامت های ریتمیک دارد خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۲۲
        درود بر دوست من
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۴۶
        خندانک
        سمانه هروی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۴۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بی تو در اوج هم فاصله ها میمیرم
        عاقبت در عقب این گله ها میمیرم
        شعر تو چونکه سرودم کس نخوانید مرا
        در میان ورق باطله ها میمیرم

        خندانک
        درود حس زیبایی داشت
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4