شیفته

درود
بسیارزیبا بود
خوشحالم که بعدازمدتها شعر زیبایی ازشما خواندم
امیدوارم که دیگه هیچ گاه برای هیچ کس حادثه ی بدی رخ نده
موفق باشید

درود بزرگوار
مصیبت وارده را تسلیت عرض مینمایم
و برای شادی روح این عزیز تازه گذشته دعا میکنم
فاتحه و صلوات

درود بر استاد رافعی بزرگوار
شعری زیبا میهمان اندیشه نابتان بودم
پایدار باشید و برقرار

درودتان باد

باسلام جناب رافتی خوب و روان موفق باشید

درود بر شما
زیبا سروده اید
قلمتان سبز

درود بزرگوار..
زیبا، روان و گویا..
الهی هر چه خیر است زین پس برای تان رقم بخورد..
زنده باد..

درود بر شما
امید که چرخ گردون بر مراد دلتان بگردد

رقصِ جانانه نیاید جایِ تنگ ...

درود بر و شما و امید که حادثه های جانگداز دور ...
سلامت باشید و در پناه حق

آرمین جان ، برخی اشعارت را قبلا خوانده ام ، دیروز در کلاس شما بسیار لذت بردم

درورها برشما

............. ........................
درود جناب رافع
روح همشیره ی عزیزتان شاد و یادشان گرامی
............... ..................................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی‌یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه هنگامیکه دلباختگی او را دید و جوان را ساده و خوش قلب یافت، به او گفت: پادشاه اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده‌ی مخلص خدا هستی، خودش به سراغ تو خواهد آمد.
جوان به امید رسیدن به معشوق، گوشه‌گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش پروردگار مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت. روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد، احوال وی را جویا شد و متوجه شد که وی از بندگان با اخلاص خداوند است. در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند، جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد…
همین که پادشاه از آن مکان دور شد، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نامعلوم رفت. ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی وی پرداخت تا علت این تصمیم را بداند. بعد از مدتها جستجو او را یافت و گفت تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و خواستار ازدواج تو با دخترش شد فرار کردی؟
جوان گفت اگر بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به در خانه‌ام آورد، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانه‌ی خویش نبینم؟

سلام و درود جناب رافعی استاد بزرگوارم
روح عزیز از دست رفته قرین شادی و مغفرت باد
بنفشه های بهاری شعرتان که بر لبغنچه ی واژه ها شکفته است مسرت بخش و روح انگیز است
در تبسم زیبای واژها شکوفا باشید و سبز همیشه به شعر و لبخند

✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉
گل را می توان زیر پا له كرد، ولی بوی عطر آنرا نمی توان در فضا كُشت.
فرانسوا ولتر
✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉✼ ❄ ❅ ❆ ❇ ❈ ❉
همیشه باشید و بسرایید

احسنت استاد گرامی
بسیار زیبا سرودید
ان شا الله خداوند متعال روح ایشان را غریق رحمت بفرماید
و شما و همه ی ما را در پناه ولی عصر نگه دارد...

سلام دوست گرانمایه



بسرایید همواره به مهر و دوستی

جناب آقای رافعی عزیز، سلام علیکم.
...............................................................
خدای رحمت کند انشاءا....،همشیره ی گرامیتان را، روحشان شاد.
بزرگوار....غزلِ زیبایی ست و...........ولی تمامی ابیات بریک وزن نیستند..........گاهی کم وگاهی زیاد شده ،وزنی این غزل.............
ببخشید یر(دیوانه) .موفق باشید

درود وعرض تسلیت استاد رافع گرانقدر..........دلتان آرام و صبور

درود بر شما

سلام استاد بزرگوار
بسیار زیبا سرودید