سه شنبه ۴ دی
قاصدک مسافر تنها شعری از علی غلامی
از دفتر غرور پاییز نوع شعر افراغ اندیشه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۵۱ شماره ثبت ۴۴۳۶۰
بازدید : ۸۶۹ | نظرات : ۱۲۲
|
آخرین اشعار ناب علی غلامی
|
قاصدک مسافر تنها
1_
امروز همه قابیل شده ایم
حرفی نیست.....
اما تا کشتن هابیل..
عشق را حوصله کن
نگو آنجا تو تبعیدی
نگاه تو عاشقانه نشد
عروس آرزوها
در یک آسمان ستاره
می کشد نقاشی خدا
جای خدای دیگر!
2-
بر نمی گردد...
مرز عشق و هوس
در این سرداب
گرگ و میش
مرغ شب......
اسیر آزادی است!
حسرت وداع
وارث......
هرچه تقدیر است!
3-
شوق رسیدن داشت
پاهای ما
آهسته آهسته اما....
همیشه در خواب است
خواب خرگوشی احساس
پی تعبیر خواب....
دوباره به خواب می رویم!
4_
در فضای باکره شب
حدیث صبح فردا
دوباره سرودن است
تصویر حضور...
در تبعیض
یک شعر یادگار
زندگی اینگونه زیباست
جسارت من را ببخش
بی تفاوت شده ایم
به همین سادگی!
پ.ن:
قاصدک
ای مسافر تنها
تمام یادها
رفتند بی تو
در باد بر باد
---------------------------
علی غلامی بهمن 94
شهر من کرمانشاه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
هر که را دیدم
دم از منطق می زند!
پس چرا دهانم
طعم سنگ
هابیل را می دهد!؟
پ.ن
انگار منطق سنگ بر مغز زدن
این روز ها خوب کار می کند.!!