سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        قاصدک مسافر تنها

        شعری از

        علی غلامی

        از دفتر غرور پاییز نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۵۱ شماره ثبت ۴۴۳۶۰
          بازدید : ۸۶۰   |    نظرات : ۱۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        قاصدک مسافر تنهاخندانک
         
        1_
        امروز همه قابیل شده ایم
        حرفی نیست.....
        اما تا کشتن هابیل..
        عشق را حوصله کن
        نگو آنجا تو تبعیدی
        نگاه تو عاشقانه نشد
        عروس آرزوها
        در یک آسمان ستاره
        می کشد نقاشی خدا
        جای خدای دیگر!
         
        2-
        بر نمی گردد...
        مرز عشق و هوس
        در این سرداب
        گرگ و میش
        مرغ شب......
        اسیر آزادی است!
        حسرت وداع
        وارث......
        هرچه تقدیر است!
         
        3-
        شوق رسیدن داشت
        پاهای ما
        آهسته آهسته اما....
        همیشه در خواب است
        خواب خرگوشی احساس
        پی تعبیر خواب....
        دوباره به خواب می رویم!
         
        4_
        در فضای باکره شب
        حدیث صبح فردا
        دوباره سرودن است
        تصویر حضور...
        در تبعیض
        یک شعر یادگار
        زندگی اینگونه زیباست
        جسارت من را ببخش
        بی تفاوت شده ایم
        به همین سادگی!
         
         
        پ.ن:خندانک
        قاصدک
        ای مسافر تنها
        تمام یادها
        رفتند بی تو
        در باد بر باد
        ---------------------------
        علی غلامی بهمن 94
        شهر من کرمانشاه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۱۸
        استاد گوهر بارم با خواندن سروده ارزشمندتان یاد یکی از سروده های قدیمم افتادم که تقدیم حضورتان می نمایم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        هر که را دیدم
        دم از منطق می زند!
        پس چرا دهانم
        طعم سنگ
        هابیل را می دهد!؟
        پ.ن
        انگار منطق سنگ بر مغز زدن
        این روز ها خوب کار می کند.!!
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۴۸
        تا کشتن هابیل..


        عشق را حوصله کن


        نگو آنجا تو تبعیدی


        نگاه تو عاشقانه نشد


        عروس آرزوها


        در یک آسمان ستاره


        می کشد نقاشی خدا


        جای خدای دیگر!

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود برادرخوبم علی
        یکی ازبهترین افراغ اندیشه هایی بود که ازتون خوندم
        هزاران افرین خندانک خندانک خندانک
        عمیق ودرعین حال روشن ودلپذیر
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۰۹
        در فضای باکره شب


        حدیث صبح فردا


        دوباره سرودن است


        تصویر حضور............................ خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۰۶
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و پر معنی
        ژرف و موثر خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۲۰
        دویدم
        بر تلماسه های حیرت
        سال هاست
        از خود به سوی خود
        زخمی پاهایم
        هنوز نرسید ه ام..................بداهه خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۵۸
        برای دو تای دیگر هم بداهه میگم
        راستی
        خیلی دوستت داریم اقای مدیر خندانک
        ممنون از اینکه مینویسی و به فکرمان میاندازی
        ممنون
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۲۸
        جناب آقای غلامی عزیز، سلام علیکم.
        ...............................................................
        ..امروز، همه قابیل شده ایم.............
        حرفی نیست...........امّا، تاکشتنِ هابیل...
        عشق راحوصله کُن.............
        ...................................................................
        مُرغِ شب،..
        اسیرِ آزادی ست...........
        ................................................
        پیِ تعبیرِ خواب......دوباره به خواب می رویم............
        .................................................................................
        جسارتِ من راببخش......
        بی تفاوت شده ایم....
        (به همین سادگی).
        .................................................
        .(به همین سادگی).گزینش هایم رافقط سلیقه ی شخصی بدانید ونه،قیاسِ بر............
        بی تفاوتی انسان.........به دنبالِ خیالاتِ موهوم رفتن............کشتن ودَم ازعشق زدن............
        می گویند: فقیری کنارِ کوچه نشسته بودو،گریه می کرد........رهگذری که چندتایی نان به دست داشت ،کنارش نشست وجویاشد دلیلِ گریه اش را.
        فقیرگفت :گرسنه ام............فرزندانم ،همه گرسنه اند.مدّتی ست که چیزی برای خوردن نداشته ایم...........
        رهگذرباصدای بلند شروع به گریه کرد.....
        فقیرباتعجّب گفت: توچراگریه می کنی؟...مردگفت: برای گرسنگیِ تو....
        فقیرگفت: اگردلت می سوزد...قدری نان به من بِده..........
        مردگفت: نه ،نان نمی دهم ،ولی هرچه بتوانم درگریه کردن،کُمَکت می کنم.............(دردِ امروزِ بشرّیت)..............
        بی تفاوت شده ایم..به همین سادگی.......
        خسته نباشید بزرگوار..............زیباست ودلنشین.
        پایدارباشید وبِسُرایید..
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۶
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        در باد بر باد
        سلام
        بر استاد عزیزم اقای جلالی
        1-
        حوصله ام سر رفته
        همیشه قابیل هابیل را کشت
        و مریم باردار شد
        و نوح عمرش زیاد
        و من
        همیشه به تو نرسیدم
        اینبار میخواهم
        وتویی نباشد
        و از اول بنویسم
        نوح را قابیل را و مریم
        شاید من شوم عیسی

        2-تقدیرم
        مرا به بردگی کشانده
        سعی کنم که چه
        اربابم فقط عوض میشود
        یک
        عوضی دیگر
        3-پاهایم
        تنها خودرویی بود
        که
        با وام خورم به من رسیذ
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۱۹
        درست وقتی میخوام برای دوستان چیزی بنویسم
        اونقدر شعرای زیبا میبینم که هیچی نمینویسم
        مارو از یاد نبر دایی
        خیلی دوست دارم
        خندانک
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۵۹
        عجب با شعور بوده ابليس .....

        به منوقتي پدر مشغول نوشيدن شراب شد

        كار از همان دقيقه اول خراب شد .....

        سلام علي قابيل تويي يا من ....بيا مرا بكش و زير درخت سيب لعنتي چال كن
        اون از پدر زن ذليلمان اين از برادرم
        و مادر هم كه رفته با پوست سيب عمل پروتز رو گونه هاش بذاره ...
        يكي بياد ابليس و به من نشان بده ميخوام يك دل سير باهاش درد دل كنم ... خندانک

        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۴۴
        سلام و درود بر استاد بزرگوار

        این بار خواندم و بعد خواهم آمد خندانک
        زهرا منصوری
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۲۵
        خندانک خندانک خندانک
        خیلی قشنگ بود

        قلمتان نویساوبرقرار باشیداستاد خندانک
        امید مرادی
        يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۱۷
        به به برادر مدیرمان نازنینمان خندانک کوتاه نوشت شدی آن هم چه خوب ...برگردم مفصل بهتر است گمانم...
        مسيحا الهیاری
        دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۱۴
        علي عليست ....
        مسيحا الهیاری
        دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۱۵
        كسي كه تونست تنها ت بذاره از اولش با تو نبوده لاله هاي سرخ دارند به نيلوفر مرداب نيشخند ميزنند ...نگاه كن خندانک
         موسی عباسی مقدم
        دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۴۶
        سلام غلامی عزیز زیبا بودند بزرگوار خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۱۸
        سلام و عرض ادب به محضرتان استادغلامی گرامی
        بسیار زیبا و عالیست شعرهایتان
        آ آموختم و استفاده کردم
        دستمریزاد شاعر جان خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۰۰
        سلام
        بی تفاوت شدهایم
        مردها سر میبرند و زنها هم
        تفاوتها کوچک شده
        یکی با پنبه یکی با خنجر
        ولی بی تفاوتیم
        یک یک مساوی
        ...................
        سلام بر علی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس یزدی (طوفان)
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۳۵
        سلام خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر استاد غلامی ارجمند
        بسیار عالی بود
        لذت بردم بررگوار
        ممنونم که این شعر زیبا رو به اشتراک گذاشتید
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶
        سلام وعرض ادب وارادت خدمت برادر خوبم جناب غلامي
        شعرتان واقعا زيباست بي تعارف
        اينبار شعرتان عميق بود اما جسارت رها شدن در عمق شعررا هم به خواننده ميداديد

        مرحبا برادرم : : خندانک
        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۰۰
        درودی دوباره بر مدیر شایسته ناب

        راستش خیلی گزینش سختی بود بین این چند تا ، انتخاب یکی
        چه هر 4 تا زیبا و پرمعنا و با پی نوشت همراه


        شوق رسیدن داشت

        پاهای ما

        آهسته آهسته اما....

        همیشه در خواب است

        خواب خرگوشی احساس

        پی تعبیر خواب....

        دوباره به خواب می رویم!

        برایم این بخش مهم بود بیدار نشده به خواب می رویم پی تعبیر
        خواب خرگوشی احساس تعبیر زیباییست برای فراموشی . رفتن با پاهای به خواب رفته مشکلی است برای انسان حالا چرا آهسته آهسته ؟ آیا برمی گردد به حرکت ؟ یا مبدا یا مقصد ؟ هر چه هست حرکتی نیست . مفهوم ژرفی بود این سروده . عالی سرودید و تحسین برانگیز خندانک خندانک خندانک
        اگر اشتباه مفهوم سخنتان را رساندم بر من ببخشید خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۰
        سلام
        عالي ،احسنت ،لذت بردم
        امید مرادی
        سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۲۳
        خواب هايمان درد ميكند ،
        و درد هايمان
        كم ميكند
        آنچه را كه
        خوابيدني بود...

        همین الان خندانک
        یونسی یونس
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۱۱
        عرض ادب و احترام
        بینهایت هنرمندانه بود در در فن بیان ادبی
        لذت بردم از بازی هنرمندانه در شعر و حتی تلمیح بسیار بسیار
        زیبا (داستان هابیل و قابیل ) ................احسنت
        فقط در اطناب بود هر چند از لدتش کاسته نمیشود
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۰۸
        .......‌‌‌‌ خندانک خندانک خندانک ....‌‌.......
        درود و هزارااان درود بر برادر فرهیخته ام خندانک
        بسیااااار زیباااااا... خندانک خندانک
        چیزی بنویسم ...نه ....نمی نویسم...فقط میگم مرحبااااا به اندیشه و ذوق سرشارتان
        ......... خندانک خندانک خندانک ..........
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

        حکیم ژاپنی در صحرایی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت مرا به شاگردی بپذیر!
        حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن.
        مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
        حکیم گفت برو یک سال بعد بیا.
        یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت کوتاهش کن.
        مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
        حکیم نپذیرفت و گفت برو یک سال بعد بیا!
        سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند.
        مرد این بار گفت: نمی دانم و خواهش کرد پاسخ را بگوید.
        حکیم خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.

        این حکایت فرهنگ ژاپنی ها را نشان می دهد.
        نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت دیگران شکست می خورند. به دیگران کار نداشته باش کار خودت را بکن
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۱۲
        بی تفاوت شده ایم
        به همین سادگی! ...

        علی جان خیلی خوشحالم که این سروده ی پر محتوا رو از قلمت خواندم خندانک
        اندیشه ی عمیقی داری!
        فقط ای کاش کمی آهنگین تر بود...
        استوار باشی خندانک خندانک خندانک خندانک
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۱۸
        دستمریزاد
        عالی بودند
        خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۲۰
        احسنت استاد گرامی
        خواندن اشعار شما علاوه بر لذت بخش بودن ٬ آموزنده نیز هست
        درود بر شما...
        منوچهر مجاهدنیا
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۴۷
        امروز همه قابیل شده ایم
        حرفی نیست.....
        اما تا کشتن هابیل..
        عشق را حوصله کن خندانک
        خندانک
        احسنت به شما جناب غلامی بزرگوار
        حسين زرتاب
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۲
        بى تفاوت شده ايم

        سلام و سپاس دوست عزيز

        زيبا و عميق

        حاكمان مغضوب اند

        مردمان گمراه و ...

        تو به ره نزديكى

        من ترا مى جويم

        \"زرتاب\"
        عباس زارع میرک آبادی
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۴۵
        استاد عزیز جناب غلامی
        بسیار زیبا
        مفاهیم ارزشی را با زبان زیبایی به تصویر کشیده اید
        حظ بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۴۳

        با درود بسیار به کلام و تعابیر و احساس شما دوست عزیز ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک





        رحیم نیکوفر   ( آیمان )
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۳۰
        بسیار عالی بود استاد غلامی عزیز
        درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۳
        خندانک خندانک
        درود برشما جناب غلامی عزیز
        خیلی خوب
        لذت بردم
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2