يکشنبه ۲ دی
کبوتر باران شعری از آرزو پناهی(باران)
از دفتر صدای پاییز نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۰ ۱۲:۴۰ شماره ثبت ۴۴۲۲
بازدید : ۱۶۳۴ | نظرات : ۲۳
|
دفاتر شعر آرزو پناهی(باران)
آخرین اشعار ناب آرزو پناهی(باران)
|
[center][img]http://www.uploadtak.com/images/e9m4tjk7wkk93c9c8p1i.jpg[/img]
یار ناشناس من
چنان در آسمانم میدرخشی
که گویا
در آسمان
از روز ازل تو بودی تنها ستاره
و من بکر ترین احساسم را
خرج
نامهربانیهایت میکنم و هیچ
آن گاه
من
که بودم
کبوتر سرگردانی میماندم
که با رقص فواره تو
جَلد شدم
از معبر کوچه تو
بی فانوس و کورکورانه
فقط با عطر تو
گذشتم
بادی شتابزده گذر کرد
و دل را به یغما برد
که بر تو هدیه کند
و من
بازگشتم از این راه
بیدل و بیدل و بیدل
تو باور کن...
حال من خوب است!!!!
چون تو خوبی و همین...
غم بارانی ما ،ما را بس
دل باران هدیه به تو...
آرزو(باران)
[/center]
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.