سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        آخرش یک شب کسی

        شعری از

        علی صمدی

        از دفتر بهترینم باش نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۴۷ شماره ثبت ۴۳۴۴۲
          بازدید : ۴۶۵   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی صمدی

        آخرش یکشب کسی با سنگ ریزی پشت قاب پنجره
        می زند آرام و پی در پی که بگشایی نقاب پنجره

        لرزه می افتد به جانت با صدایی در اتاق خواب تو
        کس نفهمد ای خدا یا نشکند نازک حباب پنجره

        در دلت دلشوره میگیرد و می پیچد به پای دلهره
        ناگهان یک سنگ دیگر، میبرد از دیده خواب پنجره

        جیغ آرامی که پنهان می کنی در انفجار سینه ات
        می کند افشا حضورت را که هستی در رکاب پنجره

        در خیابان او، علف در زیر پاهایش، ولی تو مضطرب
        مانده ای در بین رفتن یا نرفتن در عذاب پنجره

        رنگ رخسارت که میگوید خبر از راز پشت پرده ات
        می دواند چشم زیبای تو دایم در سراب پنجره

        می گزی لبهای سرخت را تنت یخ کرده، سرد گونه ات
        مسخ ترسی تا چه گویی بار دیگر در جواب پنجره

        از خیابان تا اتاقت از اتاقت تا مسیر واهمه
        این مسافت می ستیزد باتو هم در اضطراب پنجره

        یک بغل دلدادگی با یک بیابان ازدحام فاصله
        ضربدر دل، میشود دلواپسی با احتساب پنجره

        بیم و امیدی که داری در دلت با شرم ناب چشم تو
        می شود مامور زندان کردنت در ارتکاب پنجره

        می زنی دل را به دریا مثل دفتر میروی بازش کنی
        تا بخوانی درس چشمش را تو از لای کتاب پنجره

        می کشی بالا خودت را روی انگشتان پای خسته ات
        تا ببینی بهتر او را، می کشی از سر حجاب پنجره

        پرده می افتد نمایش میشود تصویر تلخ بی کسی
        مانده بغضی در گلویت می کشاند بر طناب پنجره

        می دوانی اسب چشمت تا ببینی روی او را هیچ کس
        نیست جز یک پیچکی تنها که می پیچد به تاب پنجره
        بیقراری میکنی، درمانده هستی، گاه اشک و زمزمه
        گاه میترسی که از دستش دهی با انقلاب پنجره
        می نشینی، فکر چشمانش به جانت میزند آتش و تو
        غرق هق هق غرق اشکی ناگهان سنگی به قاب پنجره


        علی صمدی آ.آ  پاییز 94
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۴۲
        استاد صمدی بزرگوار خیلی زیبا سرودید ممنونم از حضور زیبا و خوبتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۵۳
        .................. خندانک خندانک خندانک ......................
        درود بزرگوار خندانک
        غزل بسیاااار زیباااا و دلنواااازی بود خندانک خندانک
        دست مریزاااد خندانک خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ......................
        موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید !
        به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد
        همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ریطی ندارد !
        ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید !
        از مرغ برایش سوپ درست کردند !
        گوسفند را برای عبادت کننده گان سربریدند !
        گاو را برای مراسم ترحیم کشتند !
        و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد !!!
        خندانک
        فريدوني ( شهزاد)
        جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۴۲
        خندانک
        عباس وطن دوست
        شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۱۳
        خندانک

        سلام

        عرض سلام و ادب

        درود بر احساس زیبا و دلنشینتان بزرگوار

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۲۰
        درود بر شما استاد گرامی
        بسیار زیبا سرودید
        احسنت...
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5