سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 بهمن 1403
    23 رجب 1446
      Wednesday 22 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

        چهارشنبه ۳ بهمن

        محال عقلانی

        شعری از

        مریم رستم زاده

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴ ۱۸:۵۵ شماره ثبت ۴۲۹۱۱
          بازدید : ۲۶۸   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مریم رستم زاده

        محال عقلانی
        گاه «چنگ» خراش زاید و گاه «چنگ» نوا
        خراش داده نوای ِسکوتِ تو، دل ما
         
        کمر چو رستم دستان شکسته دارم، لیک
        نه آن کمر تو شناسی، نه این شکستن را
         
        دوبار رستم و پورش به جنگ هم رفتند
        و هر دو بار شکست پشتِ پیر را، بُرنا
         
        ولی غمی که درآرَد دمار از او هر بار
        به گاهِ دوم جنگ آمد و نرفت ز جا
         
        چه در نبرد نخستین غرور زائل شد
        ولی فنای پسر شد ثمر، به جنگِ ثُنا
         
        یقین شکست نهایی، شکست روحش بود
        به چشمهای پسر خیره شد به وقت بلا
         
        بگفت با پسرش در نهایت حرمان
        چرا چنین و چنان شد،کجاست چاره، چرا
        ...
        بسوزد و شِکَنَد، پاره گردد و از نو
        شود دوباره مرمت تمامی اعضاء
         
        ولی نژاد بشر اتفاق این دارد:
        «دل» از تمام جوارح بدان تو مستثنا
         
        که لرزشی، نوک خاری، غمی، خراش کمی
        زَنَد برای همیشه جراحتی  دل را
         
        که نه دوباره بر آن پوست روید و نه ورید
        نه جای آن رود و نه کدر شود به جلا
         
        ببین تو مرغ دلم را که شاعری فرمود:
        به دام تو ننِشیند اگر رَود به هوا
        ....
        ولی چه لاف، که این هم محال عقلانیست
        به جز تو رسم پریدن؟ به جز تو راه هوا؟
         
        من و هوا و پریدن، تماممان وهمیم
        تو آن وجود اصیلی که می ‏دهد معنا
         
        بیا و سد ببند بر دو چشمه ی چشمم
        بیا که جز به طریقت رَوم به راه خطا
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سما همدانی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۲۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5