سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خدا يکي ،عشق يکي...

        شعری از

        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        از دفتر صبوري نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ ۰۱:۲۸ شماره ثبت ۴۱۹۰۵
          بازدید : ۵۲۵   |    نظرات : ۴۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        خداوندا
        در درياي صبر من
        تکه سنگي انداز
        که گمان من اين باشد
        صداي سکوت فرياد را مي شنوي
        دلم گرفته است
        نفسهايم بي نفس
        در وادي ديدار مي دود
        آه دلم گرفته است
        امشب در آسمان
        ابر دلتنگي
        از گلايه ي ستاره اي فشرده شد
        بعد اندکي باريد
        قلب عشق را چه بگويم
        در اندوه بي کسي
        به ظلمت شب خيره شد
        آنگاه
        الهام عشق آهسته آمد
        گيسوان اميد را بافت
        در گوش تنهايي آرام زمزمه کرد
        کمي صبر کمي صبر
        شب از سرماي هجران عطسه کرد!
        آيه از آسمان باريد
        کمي صبر کمي صبر
        خدا آمد کنار مهرباني ام
        بر خستگي هايم نشست
        اشکهاي سپيده را
        از گونه ي انتظار شب
        پاک کرد
        و من
        آه
        هنوز بر صندلي خاطره
        به تماشاي سوگند صبر
        نشسته ام
        محبت مردان حريص
        ستاره ها را کوک کردن
        تا به تنهايي اين زن
        چشمک بزنن
        از کجا آمده ايد؟!
        قسم عشق به يک مرد
        از تاريخ نگاهم نخوانده ايد؟!
        برويد برويد
        مي دانم که مي دانيد
        چشم هاي اميد را
        خنجر فاصله کور کرد
        اما پاي اعتماد
        محکم بر اين ايمان
        ايستاده است
        ديگر زبان خواستن چيست؟
        دست عاشقانه
        به سمت من کشيده ايد؟!
        برويد برويد
        من ،يعني همان واژه
        که دلبسته ي تقدير است
        آنگاه که روز وفا شد
        دستان محتاج درونم شکست
        باز که ايستاده ايد!
        اي رخسار شوم
        برويد برويد
        بر خط سياه دل بنويسيد
        خداوند يکي
        عشق هم يکي...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4