جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
|
خداوندا
در درياي صبر من
تکه سنگي انداز
که گمان من اين باشد
صداي سکوت فرياد را مي شنوي
دلم گرفته است
نفسهايم بي نفس
در وادي ديدار مي دود
آه دلم گرفته است
امشب در آسمان
ابر دلتنگي
از گلايه ي ستاره اي فشرده شد
بعد اندکي باريد
قلب عشق را چه بگويم
در اندوه بي کسي
به ظلمت شب خيره شد
آنگاه
الهام عشق آهسته آمد
گيسوان اميد را بافت
در گوش تنهايي آرام زمزمه کرد
کمي صبر کمي صبر
شب از سرماي هجران عطسه کرد!
آيه از آسمان باريد
کمي صبر کمي صبر
خدا آمد کنار مهرباني ام
بر خستگي هايم نشست
اشکهاي سپيده را
از گونه ي انتظار شب
پاک کرد
و من
آه
هنوز بر صندلي خاطره
به تماشاي سوگند صبر
نشسته ام
محبت مردان حريص
ستاره ها را کوک کردن
تا به تنهايي اين زن
چشمک بزنن
از کجا آمده ايد؟!
قسم عشق به يک مرد
از تاريخ نگاهم نخوانده ايد؟!
برويد برويد
مي دانم که مي دانيد
چشم هاي اميد را
خنجر فاصله کور کرد
اما پاي اعتماد
محکم بر اين ايمان
ايستاده است
ديگر زبان خواستن چيست؟
دست عاشقانه
به سمت من کشيده ايد؟!
برويد برويد
من ،يعني همان واژه
که دلبسته ي تقدير است
آنگاه که روز وفا شد
دستان محتاج درونم شکست
باز که ايستاده ايد!
اي رخسار شوم
برويد برويد
بر خط سياه دل بنويسيد
خداوند يکي
عشق هم يکي...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.