شوق دیدار تو در سر دارم

.نفسم را به نفس های تو بستم ای دوست
شوق دیدار تو در سر دارم.....
گل سر راه تو چیدم
توی ایوان دلم
گل شبو چیدم
گل مریم لب حوض
دم در یاس سفید
و لب پنجره ی چشمانم.....
گل مینا چیدم
شاخه ایی رز سفید
توی دستم دارم
پشت در میمانم......
و برای تو دعا میخوانم
و طلب میکنم از حضرت عشق....
آنچه خیر است برای تو و چشمان پر از عاطفه ات....
و گره میکنم آرام آرام...
خنده را بر لب تو
شوق را در چشمت
عشق را در قلبت
پشت درمیمانم
و برای تو دعا میخوانم....
که خدا همنشین همه ی ثانیه هایت باشد...
تو فقط زنگ بزن.......





تقدیم به اساتید ارجمند و بزرگوارم خواهر و برادرهای اهل دل و مهربونم خصوصا مدیریت محترم شعر ناب
**********************************
سلام و عرض ادب خدمت همه ی سروران.مدت زیادی نیست که از محضرتون فیض میبرم اما بسیار آموختم و شادم از اینکه در کنارتون هستم .
من فکر میکنم شعرا و نویسندگان را میشود سه دسته کرد
اول:آنها که کوتاه مینویسند وعمیق ،طوری که میشود از دل واژه هایشان کتابی را بیرون کشید ،مثل استاد فکری عزیز و البته سایر اساتید شعر ناب.

دوم:آنها که مینویسند طوری که با کلمات رسالتشان را ادا میکنند و بار معنایی را به همان اندازه که باید می رسانند .

سوم: آنها که مینویسند و کاغذ سیاه میکنند و نگاه مخاطبشان را خسته میکنند طوری که همه ی نوشته شان در یک جمله هم خلاصه می شود ....

ومن در دسته سوم هستم ،آنچه تقدیم نگاه مهربانتان شد تنها در دو کلمه خلاصه می شود .....دوستتان دارم
همین.....