شنبه ۴ اسفند
|
دفاتر شعر پرستو پورقربان (آنه)
آخرین اشعار ناب پرستو پورقربان (آنه)
|
شهر آبان است
و دستانم بهاری ....!
خرمنِ افکارِ من
بر دامن فصلم،گرانی ...!
شام امشب
سهمِ گنجشکِ خیالی!
بام خانه،
فرشِ کوچِ کبریایی!
دخت پاییز و
روالِ بی قراری ...
شوقِ آبانم بپیچد
گِردِ احوالِ جهانی ...
اهل دل هم دعوتی دارد
به خوابِ بی خماری ...!
به کدام قبله کنم سجده
بَرَم جرعه ثوابی؟
که کند چاره ی این درد
شدم دخت جوانی ....!!
آه آبان،
تو تنها شاهد
بیست چرخه جهالت من هستی ....
.
.
.
لب هایت را بدوز پاییز،
مبادا
مرا اعتراف کنی ..!!!
تازه دارم
بودن را میفهمم ....
اول آبان 94___ آنه
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام جناب غرب گرامی نگاهتان زیباست ممنونم از همراهی تان در صفحه ی شعر پاییزی ام | |
|
پاییز لعنتی ... نمیدانم از شدت عشق از آن بیزارم یا از قدرت نفرت انقدر عاشق آنم ...پاییز را میگویم،عجب دیوانه کننده است ... نمیدانم چه حالی است فقط کاش دیر تمام شود ،انقدر دیر که تا پاییز بعدی... “بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی...” | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
موفق باشید