سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        حق مرگ

        شعری از

        پرستو پورقربان (آنه)

        از دفتر قانونِ بی وجدان نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۴۸ شماره ثبت ۱۰۰۸۰۳
          بازدید : ۳۵۷   |    نظرات : ۳۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب پرستو پورقربان (آنه)

        نام: درد 
        نام مادر: برزخ 
        تاریخ تولد: از وقتی که نمیدانم 
         
        روی جلد شناسنامه ام خالکوبی دستان خداست 
        دائم نوازش میکند سرنوشت افسارگسیخته ام را ...
        میخواهم حقم را بگیرم 
        مرگ...
        نامه آورده ام،
        دست خط زمین است
        به امضای شخص حضرت عزرائیل 
        که شاکی بود،
        میگفت دست و پای مرا هم بسته ای 
        بس که میمیری و تمام نمیشوی ...!
         
        لطفا عفو کنید 
        تمام دارایی ام اینجاست 
        در کوله پشتی باران،
        چکه چکه با قطره هایش عبادت کرده ام 
        حاصلش نیایش نامه ای است که از این پس 
        در گوش نوزادان به هنگام تولد خوانده میشود...
        بگیرید 
        و اعدام کنید.
        این به نفع شقایق ها هم هست 
        چین و چروکشان را منبسط کرده ام 
        تا بمانند و نمیرم.
         
        استخاره چرا؟
        برای حاجت خیر وداع جایز نیست،
        باید به حرمت بندگی 
        از جایی به بعد 
        چمدان بست ...
         
         
        آنه____
         
         
         
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۰۷
        درود بانو
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        موفق باشید خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۰۵

        🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
        ارسال پاسخ
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۳۰
        سلام و درود خندانک
        سپاس که میخوانید خندانک
        سایه مهرتان مستدام خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۰۴
        سلام پرستوجان خندانک


        خیلیییی زیبااااا بود و هنرمندانه

        تقدیم ت بداهه :


        خندانک
        آنه در چه فکری ؟
        که عزرائیل را هم
        مکثِ زیبای نگاهت
        به بُهتِ حیرانی کشانده؟
        دارد باخدا
        نجوای نامت را
        به باران می آموزد
        تا از بلندای سپهر
        چکه های تماشا
        تو را نغمه شوند
        بر لبانِ شقایقانِ دماوند و البرز و اورست و جودی ها خندانک
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۳۱
        سلام بانو کوهواره عزیز خندانک
        چه بداهه ی دل انگیزی.. خندانک
        ممنونم که به مهر خواندید خندانک
        و تشکر فراوان بابت مهمان نوازی تان خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۴۲
        درود بر شما خانم پورقربان

        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۳۸
        شاعر درخواست نقد دارد !!!!!
        چه را نقد کنم آنه ی عزیز ؟
        شعرت محشر معناست .
        اما چشم ...

        سلام
        دستخط مانا :

        تقریبا همه ی ما حالا به الوان و الحان مختلف می دانیم که شعر نیاز به تنفس دارد و همین تازگی طلبی باعث شده که جریانات مختلف ادبی سر برآورند که واکنشی طبیعی به این تقاضای بحق بوده است . اما شوربختانه بسیاری از این جریانات که در محتوا و ساختار و تغییر قالب و لهجه و .. رخ نمودند ، شایستگی لازم را در جهت سیراب نمودن مستسقیان ادب نداشته و مثل موسیقی های خیابانی فقط هفته ای دوام داشتند . برای همین است که مردم همچنان برای رفع نیاز روحی شان به دفاتر کهن سر می زنند و هنوز شعرهای سنتی و نیمایی و سپید ستارگان شناخته شده را مطالعه می نمایند . اما شعری که در این صفحه به قلم بی ادعای پرستو پورقربان خواندم . فارغ از تعصبات قبیله ای ( که واقعا ندارم ) شعر را بسیار مقرون به کمال دیدم . تازگی در محتوا و ساختار را کاملا می توان حس کرد و از آن بهره مند گشت .

        شعر با عبارتی سجلی شروع می شود :

        نام: درد
        نام مادر: برزخ
        تاریخ تولد: از وقتی که نمیدانم

        ارتباط درد و برزخ بسیار کمک کرده است . و وهم عامدانه ای که در درج تاریخ تولد درد ( که همپای خلقت است ) درج شده ، شاعرانگی این قسمت را تضمین کرده است .

        دوستان ما دو نوع منطق قائلیم . یکی منطق علمی ست و دیگری منطق ادبی . مثلا وقتی بگوییم از آسمان ابری باران می آید ، منطق علمی اش مشخص است . ولی اگر از آسمان نیلوفر ببارد ، به منطق ادبی متوسل شده ایم . وقتی می گوییم تعریف شعر امروز با دیروز تفاوت کرده است و شاعران سپید مقفا و موزون را از لوازم واجب شعر نمی دانند و تنها به مخیل بودن آن اتکا می کنند . ( کاری به صحت و سقم این ادعا ندارم )


        روی جلد شناسنامه ام خالکوبی دستان خداست
        دائم نوازش میکند سرنوشت افسارگسیخته ام را ...
        میخواهم حقم را بگیرم
        مرگ...


        ما همه با عبارت " مرگ حق است " آشناییم . بماند که همواره در نقد همین جمله گفته ام " زندگی حق است " .. حالا شاعر در اینجا احساس می کند حقش را یعنی مرگ را به او نمی دهند . چرا که اگر واقعا به مرگ می رسید در برزخ درد نمی ماند . شعر در این قسمت توانسته است همزمان که باردار نوعی ایدیولوژی ست ، مخاطب را در ادراک حالات درونی شاعر یاری کند . اما شاعر چگونه می خواهد حق خود را بگیرد ؟

        نامه آورده ام،
        دست خط زمین است
        به امضای شخص حضرت عزرائیل
        که شاکی بود،
        میگفت دست و پای مرا هم بسته ای
        بس که میمیری و تمام نمیشوی ...!

        فکر کنم اینجا هم جریان گرفتن حق نیاز به معرفی نامه و پارتی بازی دارد . فضای شعر بشدت القا کننده و در عین زیرکی نقد کننده ی بوروکراسی و روابط حاکم بر فضای مدیریتی و گزینشی ماست . وقتی نامه از زمین اورده شده پس مقصد آن آسمان است . شاعر با نامه ای ممهور از جناب ملک الموت کلافه ، رسما تقاضای مرگ دارد . مرگی نه با شیوه ی معمول ، بلکه مرگی راستین که شاعر را به کلی از برزخ درد برهاند . زیرا مرگی که شاعر آنرا کافی نمی داند فقط تمام شدن خود اوست و درد همچنان باقی ..


        هدف از نوشتن این جستار فقط ترغیب دوستان بود به خواندن این شعر وگرنه با شلوغی و عدم تمرکز و بی حالی که دارم ، خود بیش از همه مستحضرم به ضعف آشکار تالیفم و امیدوارم صاحبان فن بر من ببخشایند خندانک


        مانا
        کرج ۲۱ تیر ۱۴۰۰
        محمد قنبرپور(مازیار)
        محمد قنبرپور(مازیار)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۴۳
        دمت گرم مانا خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۴۸
        خندانک مرسی مازیار
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        سلام بر مانای مانا خندانک خندانک

        قطعا سبب سربلندی است که تیک سبز نقد با قلم شما فعال شده است در صفحه ی شاگردتان خندانک
        برایم بی اندازه باارزش است سطر به سطر و واژه به واژه ی کلامتان خندانک

        هرچه گویم جبران مهرتان نیست ...ممنونم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۵۰
        سلام به آنه ی عزیزم
        یادته باهم یه مکالمه ای درباره شعر داشتیم
        آخرش به این نتیجه رسیدیم که شعر خودش باید بیاد دنبال ما که شعر بشه
        نه اینکه ما بریم دنبالش!
        دقیقا توی این شعر همین اتفاق برای شما افتاده!
        درواقع آنه جان اگر بخوایم شعر و تعریف کنیم میگیم
        وسیله ای برای رسوندن احساسی زنده و خیال انگیز  با کاربرد زبانی فشرده و برگزیده به سبب  توان آوایی و القایی و همچنین معناییش که البته همراه با بکار گرفتن کنیک های  ادبی ای چون وزن ساختاری(مثل همین کلاسیک خودمون)  ، ثبت احساس تو یه لحظه از زمان گذرا، در جوار دو عنصر  اندیشه و خیاله که با استفاده از  کلمات جاری میشه چیزی که من همیشه معتقدم توی شعرای آنه هست و خواهد بود  بنابرین از همینجا میرسیم به  چیستی و چرایی شعر !
          نام: درد

        نام مادر: برزخ

        تاریخ تولد: از وقتی که نمیدانم

         

        روی جلد شناسنامه ام خالکوبی دستان خداست

        دائم نوازش میکند سرنوشت افسارگسیخته ام را ...

        میخواهم حقم را بگیرم

        مرگ...

        نامه آورده ام،

        دست خط زمین است

        به امضای شخص حضرت عزرائیل

        که شاکی بود،

        میگفت دست و پای مرا هم بسته ای

        بس که میمیری و تمام نمیشوی ...!

        شعرت با یک شروع جذابی داشت که منِ مخاطبو وادار کرد که شعرتو تا اخر بخونم و چیزی که منو توی مسیر شعر نگه داشت که تا اخرش پیش برم
        ارتباط عمودیِ قوی اون بود در کل داخل شعر جنبه های زیبایی شناسی نقشی اساسی داره. وقتی از اندیشه و تخیل در کنار هم  یاد می شوه بدون شک یادآور فن بیان در ادبیاته و فن بیان از  ویژگی های بلاغیه یک اثره و البته تکمیلش در کنار معنا و محتوا، نقشی موثرتری هم داره . هر اتفاقی که در شعر حادث می شه توی ز بان جاری می شه ، حتی شکل یا صورت شعر هم بنظرم از زبان  جدا نیست و جدا هم نمیشه

        و اما تصوير که توی  مكاتب و ديدگاههاي گوناگون تعاريف متعددي دارره
        فرماليستها تصويرو جوهر اساسـی شـعر و عامـل اصـلي تـأثير سـخن میدونن  سورئاليستها هنر رو نتيجه خيال و تخيل ميدونن و میگن که
        عنصر بنيادين شعر تخیله چون  بدون تخيل چيزي بـه نـام شـعر وجـود نـداره
        یا مثلا نمادگراها معتقدن تنها خيال هنرمند قادره انتـزاعهـاي
        بزرگ و مفاهيم والا و اون جهانی رو توی امور ناچيز روزمره پیدا کنن
        خيال بايد با زمينة عاطفي و نگرش مخصوص همراه باشه تا بتونه تصويرسازيهای نویی رو به نمايش بذاره بدون اینکه متن نيازمند اون تصويرها باشه مثلا همینجا که نوشتی:
        لطفا عفو کنید

        تمام دارایی ام اینجاست

        در کوله پشتی باران،

        /کوله پشتی باران/ چقدر جدید و زیبا بود آنه جانم و دقیقا منظورم همین بود

        چکه چکه با قطره هایش عبادت کرده ام

        حاصلش نیایش نامه ای است که از این پس

        در گوش نوزادان به هنگام تولد خوانده میشود...

        بگیرید

        و اعدام کنید.

        این به نفع شقایق ها هم هست

        چین و چروکشان را منبسط کرده ام

        تا بمانند و نمیرم

        این قسمت از شعرت میتونست زیبا تر باشه و بنظرم با یه ویرایش ریز شعریتش بیشتر میشه و اما پایان بندی خیلی زیبات

        استخاره چرا؟

        برای حاجت خیر وداع جایز نیست،

        باید به حرمت بندگی

        از جایی به بعد

        چمدان بست ...

        زمانيكه شعر، به محور عمودي پايبند باشه ساختار اون جوریه که از آغـاز تـا
        پايان شعر، وحدت انديشه و خيال در يك حركت ممتد شاعرانه به هم مـرتبطه. بـديهيه كه در نظريههای جديد شعر امروز، شـعر از
        پرداختن به توضيح و نتيجهگيري و صدور حكم نهايي منع شده است؛ مسئلهاي كه توی  شعركلاسيك زیاد بنظر من رعایت نمیشه شـاعر شـعر كلاسـيك،به خصوص در ابيات پاياني همه زورشو میزنه نتيجة شعر رو ب مخاطباش بگه  شايد از مهمترين علل گرايش به نتيجهگيري توی شعر همین تلاشيه كه  براي خلق ارتباط بين عناصر و واژهای شعرمون میکنیمه
        در کل شعر خیلی زیبایی بود و از همه شعرایی که تا به الان از قلم پر احساست خوندم اصولی تر بود
        وچقدر خوشحالم که اینقدر زیبا مینویسی
        موفق باشی و قلمت نویسا
        ببخشید اگه پر حرفی کردم😊❤

        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۳۲
        ممنونم نوه جان خندانک
        ارسال پاسخ
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        سحر قشنگم .. خندانک
        زلالی نگاهت را می ستایم که در جاده ی دوستی بی مانند است و درخشان خندانک
        بماند که چقدر عزیزی و مهربان ، آموزگارم بوده ای در دیار شعر و جهان ادب ... خندانک


        خیلی دلم میخواد با یه بداهه ی شیرین قدردانی کنم از این لطف سرشارت اما حیف هرچه گویم تلخ خواهد شد ..ببخش


        دوستت دارم و خوب میدانی رفیقم خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهنود کیمیائی
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۰۷:۳۷
        درودها






        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۰۶

        🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
        ارسال پاسخ
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۴۲
        سپاس از همراهی و توجهتان خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۳۴
        سلام بانو پور قربان
        کم پیدا شدید زیباست شعرتون جالب و بکر بود لذت بردم خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۰۶

        🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
        ارسال پاسخ
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۴۳
        سلام مازیار شعر خندانک
        خوبید؟

        شما هم بنظر کم پیدا هستید این حوالی... خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۹
        درود آنه جان
        زیبا نگاشتی
        برگ زندگی ات همیشه سبز خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۰۶

        🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
        ارسال پاسخ
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۴۴
        درود خندانک
        سپاس که میخوانید مهربانوجان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۰۷
        سلام آنه ی عزیز
        قلمت زرنگار
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۴۴
        درود خندانک

        مریم بانو ممنونم
        برقرار باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        دانیال فریادی
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۰۶
        خندانک خندانک خندانک


        خندانک خندانک
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۴۵
        سپاس خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۰۸
        سلام انه ی عزیز
        حالتان چطور است
        ........
        خط های این شعر با شعر های قبلیتان فاصله داشت و به نظرم ازاد تر و بی ویرایش تر نوسته بودید
        شعر بسیار بسیار بسیار زیبا و با معنی بود
        افرین به شما
        افرین انه ی سایت
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۱۸
        سلام جناب شفیعی عزیز خندانک
        زنده باشید ممنونم خندانک

        حال و هوای نوشته هایم دچار تغییر هستند این روزها...
        خوش حالم که به مهر خواندید خندانک
        سپاااس خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید ساعدی
        پنجشنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۰ ۱۵:۵۰
        قلم تان سبز و مانا خندانک
        جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۰
        درودها. احساس جالبی از شما خواندم خندانک
        جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۰
        خندانک 🌹🌹🌹🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0