شنبه ۳ آذر
کجاست شعری از احمدی زاده(ملحق)
از دفتر ندائی از غیب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۰ ۰۴:۵۳ شماره ثبت ۴۰۷۷
بازدید : ۱۰۶۲ | نظرات : ۱۷
|
دفاتر شعر احمدی زاده(ملحق)
آخرین اشعار ناب احمدی زاده(ملحق)
|
آن دلبر رعنا با دو چشم
زیبا کجا
کمند کجا ابرو کجا سینه کجا
می و ساغر و مستی کجا
هوش کجا عقل کجا دیده خون بار کجا
مست شوم
منگ شوم
خانه رسوائی کجاست
غیب کجا پرده کجا خانه دوست کجا
نعره کشم روز و شب
قبر لیلی و مجنون کجا
هوش برم
مست شوم
آن یار دل ارا کجاست
کوه کجا
صحرا کجا
آن فرهاد عاشق کجا
فرق کجا
خون کجا
آن شیرین طناز کجاست
بس بس بس..
نکن سر خود از تن جدا
همین جاست همین جاست
تو خود کردی از او جدا ...
2010 لندن- انگلستان
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دست مریزاد!
این شعر از سهراب مرا در یاد آمد و تقدیم به شما:
خانه ی دوست كجاست؟
در فلق بود كه پرسيد سوار:
آسمان مكثی كرد؛
رهگذر شاخه ی نوری كه به لب داشت،
به تاريكی شن ها بخشيد؛
و به انگشت نشان داد سپيداری و گفت:
نرسيده به درخت،
كوچه باغی است؛
كه از خواب خدا سبزتر است؛
و در آن عشق،
به اندازه ی پرهای صداقت آبی است!
می روی تا ته آن كوچه؛
كه از پشت بلوغ،
سر به در می آرد؛
پس به سمت گل تنهايی می پيچی؛
دو قدم مانده به گل،
پای فواره ی جاويد اساطير زمين می مانی؛
و تو را ترسی شفاف فرا می گيرد!
در صمیمیت سیال فضا،
خشخشی میشنوی؛
كودكی می بينی:
رفته از كاج بلندی بالا،
جوجه بردارد از لانه ی نور!
و از او می پرسی:
خانه ی دوست كجاست؟