سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 دی 1403
    21 جمادى الثانية 1446
      Saturday 21 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱ دی

        عدالت می زند بردر...

        شعری از

        محمدعلی جعفریان(عاشق)

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۴ ۱۳:۰۷ شماره ثبت ۴۰۲۱۱
          بازدید : ۳۲۰   |    نظرات : ۳۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدعلی جعفریان(عاشق)
        آخرین اشعار ناب محمدعلی جعفریان(عاشق)

        عدالت مي زند بر در
        عدالت مي زند بر در
        الا اي مردم خاموش منم، من!
        رهنورد راهِ ابراهيم
        كه از نا يش خدا گفته به موسا يش اناالحق را
        منم آن جذبۀ شيرين!
        كه آدم را،
        به مهمانيّ كرنشهاي اخلاص ملك بُردم
        نهادم تاج كرّمنا
        به فرق آدمِ خاكي
        به رمز علّم الاسماء
        - وَانّي اعلم...لا تعبدون- شاهد،
        كه من با صبح ميثاق خداوندي،
        همآوا و هما هنگم!
        الا اي مردم خاموش!
        منم! من!
        شاهدِ شبهاي حيراني
        كه اشكِ چشم آدم را اثردادم
        وَ با امداد پنهاني،پشيماني آدم را ثمر دادم
        منم! من!
        شاهدِ خون ضجه هاي گريۀ حوّا
        كه اندر غربتِ آدم،
        تلاطم داد دريا را!
        وَ بُرد از خاطر قا بيل
        حلاوتهاي موهوم هوسناكي
        الا اي مردم خاموش!
        منم !من!
        آنكه نامش را خدا تعليم آدم داد
        و نوح از بهر امن از غرش طوفان،
        چنين بنوشت بر كشتي كه:يا الله
        خلاصم كن از اين طوفان!
        بحقّ ايليا ! اينك
        وَ من ...بر قامتِ هستي ،
        دوباره رخت پوشاند م
        گواهم راز مكشوفست ،
        به كوه وادي قافِ تجلّايم
        الا اي مردم خاموش!
        منم !من ! آيۀ "...برداً سلام " ِ عشق
        كه همراهِ خليل حق
        گلستان را به هُرم "حرقوا" بُردم
        خدايان را فروبردم، به درياي فراموشي
        وَ ننگِ تا ابد مُردن!
        الا اي مردم خاموش!
        منم !من!
        منبع انفاس عيسايي،
        كه بر ابدان بي جانان
        عطا كردم حياتي نو!
        به گرمايي اهورايي
        الا اي مردم خاموش!
        منم !من!
        دربِ شهر علم پيغمبر!
        وَ نفس جاري اندر پيكر پاكِ مصفــّا يش
        منم !حيّه در بيچون!منم صفدر
        منم ميزان!
        منم فاروقِ بين حق وبا طل اندر صفحۀ مَحشر!
        امير يكّه تاز مكّه و بطحاء
        الا اي مردم خاموش!
        به همراهِ سه تن ز اولادِ پيغمبر!
        حسين است اين كه در شأ نش
        رسيده "...ارجعي ..." ازحق
        وَ نفس مطمئنّ عشق!
        وَ اين زهرا! كه در شأ نش بُوَد كوثر!
        در اينجا منتظر هستيم...
        كه آيد يك جواب ازشهرخاموشان!
        الا اي مردم خاموش!منم ! من!
        "انّما ..."خودشرح مبسوطي ،
        ز راز يك نماز من
        حديثِ منزلت دارم!
        خريداري بود اينجا؟
        غريبم من! كسي مهمان نمي خواهد؟
        كسي بر ياري خوبان نمي آيد؟
        كسي حق را نمي جويد؟!
        جوابم را كه مي گويد؟
        الا اي مردم خاموش!منم من!
        نفسِ پيغمبر!
        كه فرموده به شأن من،
        پيمبر: " وال من والاه "
        غدير خم!
        هزاران تن!
        كسي زانان نباشد زنده در اينجا!؟
        نگوئيدم كه نشنيديم
        هَوار ...اي متهم مردم!!
        منم من!مرتضايم شهره در غربت
        مدينه ! اي سكوتستا ن!!
        به ياريم نمي خيزي؟
        ...عدالت مي زند بردر
        جوابي بر نمي خيزد..........
        وامّا رجعتي بايد
        سواري مي رسد از دور
        ندارد سايه يعني نور
        وَ ظلمت مي شود فاني
        وَمهدي شاهد اين حق حق مظلوم تا ريخ است...12/7/1374
        در این سروده به دها آیه  حدیث اشاره گردیده که به لحاظ تطویل کلام درج نمی گردد.
        این شعر درحقیقت بیان داستان حقیقی استمداد علی (ع) و همسرش جهت پیدا کردن یاران همدلی جهت احقاق حق و اصلاح مسیری در تاریخ است که بواسطه جهل ورفاه طلبی مردم عصرمولاعلی(ع) مسکوت ماند.....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2