شنبه ۳ آذر
سایه ی گل شعری از رضا حیدری نیا
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ تير ۱۳۹۰ ۰۳:۴۵ شماره ثبت ۳۹۵۳
بازدید : ۹۱۲ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا
|
بخت ار گذرش بار دگر سوی من افتد در باغ دلم سایه ی گل بر چمن افتد
باید که بسی تیشه نشانم به دل سنگ شاید که گذار تو بر این کوه کن افتد
باز آی و مرا خستگی از تن تو برون کن زان پیش که تن دست یکی گورکن افتد
از مردم اطراف بجز نیش ندیدم هیهات اگر راز دهان بر دهن افتد
سرخ است مرا جامه اگر خون دلست این کنعان نظری گر ز تو بر پیرهن افتد
هر سوی که رفتم همه از حسن تو گفتند هر شانه بر آن زلف زنی در سخن افتد
ترسیم بلایی رسد از رشک دمادم آنگه گنهش گردن این اشک من افتد
آن چشم جهانگیر ، به یک لشگری از حسن باشد که گذارش دمی از این وطن افتد؟
از حال دل سوختگانت خبری نیست تا چشم به صد کشته ی خونین کفن افتد
این سوخته دل را صنما خانه خود دان تا از نظرم جلوه ی سرو و سمن افتد
روزی که نباشد دگرم یاد تو در دل حاشا نظرم سوی دل خویشتن افتد
خلعت بده اشعار رضا را به وصالی تا حسن تو با هر غزلش در سخن افتد
دوستان گل.حرفهایم دیگر تکراریست.عذر می خواهم که باز هم شعرم تکراریست.ولی دوست دارم این سروده ها که از سروده های محبوب خودم هست در دفتر اشعارم ثبت شوند.شرمنده همه ی دوستان شعر نابی خودم هستم.
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
Guest
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.