دوشنبه ۳ دی
فنجان قهوه شعری از جعفر جمشیدیان تهرانی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰ شماره ثبت ۳۹۱۴۶
بازدید : ۳۹۴ | نظرات : ۲۸
|
دفاتر شعر جعفر جمشیدیان تهرانی
آخرین اشعار ناب جعفر جمشیدیان تهرانی
|
عشق تو از نخست، شد اندر سفال من
انکس که آن سرشت بگفت بد به حال من
سر میکشد چو دانه ز گِل سوی آفتاب
بر عکس میرود، به قعر زمین این نهال من
جام لبت گرفتم و، گفتی حرام تو
بوس از لب نگار حرام است؟ سئوال من
بر اوج آسمان نتوان پر کشم دگر
گویا که بسته اند کسی را به بال من
آتش زدی ز عشق، تو این پیکر مرا
در منقل تو باد همیشه ذغال من
دنبال آن نگار نمایم هر آن زمان
من را کِشد، به بیشه شیران غزال من
فنجان قهوه را بشکستم، چو دیدم آن
گوید وصال یار نباشد به فال من
مفهوم زندگی چه بود؟ وقتی یار نیست
گاهی کند خطور به مغز و خیال من
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.