سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        فسیل 5

        شعری از

        رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        از دفتر مزامیر نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ تير ۱۳۹۴ ۰۳:۳۲ شماره ثبت ۳۸۸۹۲
          بازدید : ۵۹۱   |    نظرات : ۷۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)
        آخرین اشعار ناب رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        شارژکردن خود به دوباطری وسیم
        واتصالِ تن
        به ولتاژِبالایِ زیستن
        وتزریقِ حیات
        درشرایین پلاستیکی یمان
        آه امروز دوشنبه است ومن
        درگیرِپرونده هایِ سلامتِ روحیِ مورچه هایِ بالدارم
        هیچ چیزی نیست ساده!
        «حتی نوشیدن آب»
        درجایی که انگل ها ومیکروب ها
        همه می لولیم
        ونامطمئن
        فیلترهایِ دستگاهِ تصفیه یِ آب!
        ــــ  ظهرها می نشینم
        کافه یِ خاموشِ سرِخیابان
        ومیزِکنارِگشوده پنجره هایش
        ومنظرِمچاله یِ ملولِ ترافیکش
        وصندلیِ خالیِ روبرو...
        سپس لذّتِ دوکپسولِ ویتامین خوردن
        درسفید وپاکیزه بشقابِ عصرِ فن آوری
        اوه سلامتی
        گوهرِسهلی که به من شد تقدیم
        درظهرِیک روزِتقویمی
        پس به سلامتیِ مورچه هایِ بالدار
        وصندلیِ خالیِ روبرو...
        آژیرِممتدِ دزدگیری رها درباد
        می سایدم به پیشانی
        سردیِ لیوان را
        ودرد مخملینِ آوازش ...
        همچون بوته یِ سرخی رز
        که پرتاب به سمت سینه ام می شود
        عاشقانه شیرینم می کند
        و صندلیِ خالیِ روبرو...
        چه تلخ ریخت شیرین
        آوارِطعمش درنگاهم !
        ــــ  شب ها می سپارم
        با وزین شانه هایی ازباراندوهی آسوده
        در راهِ خانه گام
        تا عرش افراخته یِ چهاردیوارِامنم را
        که ستونیست تا زیرِچانه یِ سیم کشی شده یِ ماه
        دریابم
        و درخلاءرویا
        خوابیدن بر تختی معلق
        با سفید ملحفه یِ آرامشِ دنیا
        چه شیرین می شود خواب !
        و دعایِ آخرشب هم
        که درتابوتِ زندگی کفن شد
        به میمنت
        سنگ تمام گذاشتنِ روزِتقویمی
        شب خوش مورچه هایِ بالدار!
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4