دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر عبدالله مجرد (عبادی)
آخرین اشعار ناب عبدالله مجرد (عبادی)
|
این سرو خرامان که به تن کرده حجاب
چشمان قشنگش چو دو پیمانه شراب
این ضد و نقیضش به چه تعبیر کنم
او مرسل عشق است و یا پیک عذاب؟
----------------
ای که میخواهی رسی بر کبریا
دور باش از کفر و از "کبر" و "ریا"
---------------
آنچه که اسباب تقوا میشود
با اشاره یا به "تق" "وا" میشود
----------------
گر تو باشی رهگذر اندر خیال کوچه ام
حاضرم دلقک شوم با خنده مهمانت کنم
دور از چشمان همسایه، گروگانم شوی
توی پستوی خیال خویش پنهانت کنم
----------------
صدای آخ آخش کرده مستم
یقیناً باب میل او من هستم
به دل گفتم یکی شد عاشق من
بنازم این قیافه ناز شَستم
کشید آهی بلند و گفت کووری؟
چرا پایت گذاشتی روی دستم!
عبادی اَهِلی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.