پنجشنبه ۱ آذر
|
دفاتر شعر عبدالله مجرد (عبادی)
آخرین اشعار ناب عبدالله مجرد (عبادی)
|
: نرگسی می چینم از صحرا ، تو می آیی به یاد می نشینم گوشه ای تنها ، تو می آیی به یاد میروم گاهی به میخانه ، فراموشت کنم تا که مینوشم می ِ گیرا ، تو می آیی به یاد میخورم قرص دیازپام ِ قوی خوابم بَرَد اول بیداری ِ فردا ، تو می آیی به یاد چشمت آن دیدار اول کار من را زار کرد سِحر و جادو بشنوم - شهلا - تو می آیی به یاد میروم در سجده تا از یاد تو غافل شوم تا که میگویم " خداوندا " ، تو می آیی به یاد رفتی و یادم نکردی ، باز در هر لحظه ام قهرمان ِ بی وفایی ها ، تو می آیی به یاد عبادی اَهِلی
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزار لطف شما موفق و موید باشید. | |
|
دوست بزرگوار سلام از اینکه برایم وقت گذاشتید بسیار سپاسگزار و ممنونم. خیلی تعجب کردم ، چرا نظم سطور به هم خورده . اولین بار است چنین شده. بابت مرتب کردن آن از شما ویژه تشکر میکنم پایدار و سرافراز باشید. | |
|
درود خدا نثار شما دوست بزرگوار مفتخرم منت گذاشتید و قابل دانستید. از لطف شما سپاسگزارم. از خداوند طول عمر با عزت و سلامتی برایتان خواهانم. | |
|
جناب انصاری بزرگوار :سلام لطف فرمودید سپاس از اینکه برایم وقت گذاشتید. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود
بسیارزیبا بود