<< خودکشی >>
گره یِ بغض ها یم ...
انتهایِ هر رشته یِ شلاقش را
به درد آلود
می میرم به کزاز خودساخته !
پیش از آنکه
با هاریِ جلاد
از پایِ زندگی درآورده شوم ...!
******************************
<< رقاصه >>
ازلبِ تائیس زبانه کشید
در قلبِ جمشید
معبدی ویران شد
سکندری سکندری خورد
رویِ خاکستر
من فقط ...
رقصِ هندیِ شعله می دانم