سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        آتش بدون خاکستر

        شعری از

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        از دفتر دلسروده ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۴۲ شماره ثبت ۳۶۸۴۷
          بازدید : ۸۱۲   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        آتش بدون خاکستر
        ساقیا ساغر بده ساغر نمیدانم چه شد
        سر،که باشد بی کلاه افسر نمیدانم چه شد
         
        خضر راه در جستجوی آب حیوانی بود
        آب حیوان مقصد اسکندر نمیدانم چه شد
         
        یاررا مژده دهیدش دلبرم دل داده است
        صاحب دل گشته ام دلبر نمیدانم چه شد
         
        سخت کوشیدم که دلبررا بیایم ابتداء
        اولش وی را ندیدم ؛ آخر نمیدانم چه شد
         
        ساغری از دست یک ساقی گرفتم خوب بود
        حالیا ساقی خوش پیکر نمیدانم چه شد
         
        با خیال خود پریشان زلف اورا کرده ام
        چون پریشان شد پریشان تر نمیدانم چه شد
         
        از غم هجرش همه شب ناله در بستر کنم
        اشک چشمم خشک شد بستر نمیدانم چه شد
         
        چونکه خورشید آسمان را نور افشانی کند
        آسمان هست و ولی اختر نمیدانم چه شد
         
        در تمـام کـارها داور نمـاید داوری
        غفلتی آمد مرا داور نمیدانم چه شد
         
        یار مارا یاور است در کارها ای مدعی
        پس بگو یارم کجا یاور نمیدانم چه شد
         
        راستی خطی ندارد هیج جا یک پیچ و خم
        از برای رسم مگو مسطر نمیدانم چه شد
         
        آتشی سوزنده تر از عشق هم پیدا نشد
        سوختم در عشق خاکستر نمیدانم چه شد
         
        تا به محشر دفتر لیل و نهار فعال هست
        غیر آن دفتر دگر دفتر نمیدانم چه شد
         
        سرور است گمنام را هر کس بخواند شعر او
        سرور را رحمی نما سرور نمیدانم چه شد
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2