سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ندارم شعبه اي ثابت

        شعری از

        محمد رضا لطفی

        از دفتر دستم را بگیر نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۶:۲۱ شماره ثبت ۳۶۵۰۱
          بازدید : ۶۲۱   |    نظرات : ۵۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ندارم شعبه ای ثابت!

         

        من امشب انقلابی در خـودم ایجـاد خواهـم کرد

        و حــقّ ِ انتخـابـی در خـودم ایجـاد خواهـم کرد

         

        برای خواب راحت هیچکس را جای امنی نیست

        ولی من تخت ِخوابی در خودم ایجاد خواهم کرد

         

        عجب حـسّ ِ گناهـی در فضـای ِ شهـر پیچیـده!

        من اکنون یک ثوابی در خودم ایجاد خواهم کرد

         

        اگر چه لاک پشتی شد دراینجا سرعت هر کس

        من امّـا یک شتـابـی در خودم ایجاد خواهم کرد

         

        و اکنـون دوره ی ِ پیـری شـده حاکم عزیزانـم !

        ولـی دُور ِ شبابی در خـودم ایجـاد خـواهـم کرد

         

        اگر حرف و سخن ها ناحسابی هست و نامربوط

        دو تا حرف ِ حسابی در خودم ایجاد خواهـم کرد

         

        همین که بشنوم یک حرفِ نغزی ازکسی کافیست

        بـرای ِ آن کتـابـی در خـودم ایجـاد خـواهـم کـرد

         

        و پیش از آنکه هرکس می رسد کاری دهد دستم

        نهــاد ِ کاریـابــی در خـودم ایجـاد خـواهـم کـرد

         

        عزیزانـم! سـؤالـی چـون بـرایـم پیـش مـی آیـد

        بـرای ِ آن جـوابـی در خـودم ایجـاد خـواهم کرد

         

        مسیـر ِ زندگـی روزی اگر چـون خطّ ِ آهـن شـد

        قطارِ خـوش رکابـی در خودم ایجاد خواهـم کرد

         

        به باغ ِ سیب ِ مـا آسیب اگـر وارد شـود روزی

        چه غـم! باغ ِ گلابی در خودم ایجاد خواهم کرد

         

        اگر خورشیـد گم شـد در میان ِ کهکشـان ها نیز

        به یک آن، آفتـابـی در خـودم ایجاد خواهم کرد

         

        برای ِ سرخوشی هرگز به میـخانه نخواهم رفت

        مِی و جام ِ شرابـی در خـودم ایجاد خـواهـم کرد

         

        اگر هفتـاد خواب ِ خشکــ سالی هم شـود تعبیـر

        یقینن ، چشمه آبـی در خودم ایجاد خواهم کرد

         

        بگیرد ماه اگر در سال - سرتاسر- خیالی نیست

        هـوای ِ ماهـتابــی در خـودم ایجـاد خـواهـم کرد

         

        نخواهـم داد اجازه تا تَـراز از من کسـی گیـرد

        که میـز ِ ارزیـابـی در خـودم ایجـاد خواهم کرد

         

        به زیر چتـرِ این بیگانگان هرگز نخـواهـم رفت

        فقـط عالی جنابی در خـودم ایجـاد خـواهـم کـرد

         

        اگرچـه دل شکستـن باب شـد اینجـا، ولیـکن من

        دل از جنـس ِ لعابـی در خودم ایجاد خواهم کرد

         

        به من شورِ فراوان می دهد یک حرفِ شورانگیز

        از آن هم شعر ِ نابـی در خودم ایجاد خواهـم کرد

         

        نـدارم شعبـه ای ثابت، فضای ِ تازه می خواهم

        همیشه انشعـابـی در خـودم ایجـاد خـواهـم کرد

         

        نوشته شده در دوشنبه 2 اردیبهشت1392ساعت 22:2 توسط محمد رضا لطفی| 
         
         
         
         
         
         
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3