بسم الله الخالق الصبر
به بهانه تلاقی نوروز و ایام فاطمیه
بهار است و بهار است و بهار است
دل آزادگان از غم فگار است
ضمیر دشت و صحرا، باغ و بستان
ز اندوه گرانی غمگسار است
به شیون گریه ابر بهاری
به ماتم ناله باغ هزار است
خروش رود در عالم بلند است
دل دریا غمین و غصه دار است
سروش از عرش در عالم صلا زد
که سوگ فاطمیون برقرار است
ز خون یاسمین در یاد ایام
تن و جان شقایق داغدار است
ببین چون نور زهرا(سلام الله علیها) از زمین رفت
زمان از بی بری چون شوره زار است
ز ظلم و جور و تاریکی و ظلمت
خجل تاریخ و انسان شرمسار است
کلید رستگاری را شکستند
چنین شد کاین جهان بی زینهار است
ز رسم فتنه نفی مودت
جهان و کار آن آشفته وار است
چنان ظلمی بدان حضرت روا شد
چنان ان شیوه زشت و ناگوار است
که جای مدفن بانوی هستی
به دنیا بی نشان و بی مزار است
از آن پس چهره خورشید تابان
به زیر ابر نسیان سوگوار است
جفا یا رب گذشت از حد مدد کن
تو قائم (عجل الله فرجه الشریف) را که چشمش اشک بار است
به حق لطف بی پایان زهرا(سلام الله علیها)
که در دنیا و عقبی پایدار است
برای انتقام خون زهرا(سلام الله علیها)
که بی اغماض حقی استوار است
شتابان رایت قائم برافراز
که او امید هر امیدوار است
همان خورشید بی زنهار مغرب
که پایان بخش این شب های تار است
بسوزان خرمن ظلمت ز نورش
که او فرجام نیک روزگار است
الهی رحم کن بر حال و روزم
که جان از داغ این غم بی قرار است
چو اشکم کن روان در راه زهرا(سلام الله علیها)
که او نور است و باقی جمله نار است
شفاعت می طلب مهدی از این باب
که حکم حضرت پروردگار است
هر آن کو دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) است
به خیر عاقبت او رستگار است
غبار دستگاه حسینی- مهدی رستگاری
تحریر شد در ایام فاطمیه سال 1392 شمسی