يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر ابوالفضل سلطانی ابقاء
آخرین اشعار ناب ابوالفضل سلطانی ابقاء
|
من بی خبر از ھمه جھانم
زنده ز تو شد ھمه روانم
گویند مگویمت به وردی
تا نام تو افتد از زبانم
آغوش گشوده ام که تیرت
زخمی بزند به روح و جانم
من در ره رھگذار خوبان
ھمچون علفی به ھرزه مانم
حیف از گل نازنین عشقت
دادی به دلم که پرورانم
از ھجر تو در شب جدایی
خون می چکد از دو دیدگانم
بی تابی و غربت و غریبی
برده است زمن ھمه توانم
ساحل ھمه حسرت است و محنت
این دل طرف کجا کشانم
جانا تو بیا که درغم تو
در گل شده خاطر جوانم
بر صورت من به جای بوسه
بنشسته ز اشک دیدگانم
ای نور دو دیده ام کجایی
تا از ھمه کس دھی امانم
از گوشه چشم کن نگاھی
ای یار ھمیشه مھربانم
زنده شود از تو خاطراتم
بوی تو بگیرد آشیانم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.