چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر ابوالفضل سلطانی ابقاء
آخرین اشعار ناب ابوالفضل سلطانی ابقاء
|
تنیده غم به تنم عشق ودل به زنجیراست
جفای یار بنوشم که زهر تقدیر است
به پای دوست می شود عمر اگر چه قربانی
حیات جاودانه طلب کن که زندگی پیر است
نه کیمیاست وصال و نه هجر بنیان کن
به دل هر آنچه نشیند کلید تاثیر است
شود وجود تو کان معارف و معنی
ز عاشقی و تمنا که عشق اکسیر است
مرا به سر نه هوای های و هوی وصال
فراق دوست جواز نمازو تکبیر است
به خاک گرچه نشیند دوباره شمع سحر
زسوز وساز زمانه نه جای تدبیر است
زشام وصل نخواهم رسم به بیداری
کنون که خواب من و دل ندیده تعبیر است
مراد و کام نیابم اگر از این سودا
میان فوت وحیاتم بگو چه توفیر است
زجام عشق بنوش وبه هوش مستی کن
که محتسب به کمین تو فکر تعزیر است
نه شرح گوشه ای از غم طریق تسکین شد
نه لوح و چرخ قلم در مقام تحریر است
مرا که کافر عشقم بیا یقینم بخش
تنی که روح ندارد نه جای تکفیر است
نگر به حال من زار، در طریقت عشق
نه جای شکوه وناله به قصد تحقیر است
به تیر غمزه شدم من شکار و در بندم
خیال خام مپرور که دل دراو گیر است
نشد به بند من آن صید هرچه افکندم
قضای خویش بگردان که وقت تغییر است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.