سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        نامه ای به امام زمان

        شعری از

        حنظله ربانی

        از دفتر دل نوشته نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۳ ۲۳:۴۴ شماره ثبت ۳۴۰۲۵
          بازدید : ۵۷۳   |    نظرات : ۴۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه


          (((( به نام پروردگاری که بهترین ناجی را برای نجات بشریّت از منجلاب فساد و ظلم آفرید .  ))))
         
             « خسته ام آه ای طبیب آشنا   
             تا به کی امروز  و  فردا  می کنی
             لختی از  دهلیز قلبم  بگذری     
             قفل های  بسته را  وا  می کنی »
         
                 ای بهار منتظَر !  عمری  است که زمین بی وجود مبارک شما ، پاییزی است  ، دیری است که گرد و غبارهای یأس و نا امیدی ، بر پیکرة آلوده به گناه منتظرانت نقش بسته  و تنها  ظهور شما  را می طلبد که این تن های آلوده را پیراسته و منزّه گرداند .
         
               از بس که نام ( جمعه ) را شنیده ایم و هفته به هفته  آن را به انتظار نشسته ایم  تا شاید جمال نورانی تان را به نظاره بنشینیم ، دیگر خسته و ملول شده ایم .  
         
                آقا جان ! پس کی از پشت این ابرهای غیبت تان خروج می کنید و با  بادهای اراده ی پولادینتان آن ها را کنار می زنید و  رخساره ی خورشید گونه تان  را نمایان می سازی و باران رحمت بی دریغتان را به ما بندگان عاشق پیشه تان که اگر چه با گناهان بی شرمانه مان  تیشه بر قلب نازنینتان زده ایم ، ارزانی می دارید .
         
               آه !  که دیگر تحمّل دیدن خونابه تان به هنگام غروب را نداریم ؛ آن دم  که خورشید وجودتان در افق های فراق مأیوسانه نگاه دل شکسته اش را  از ما می گیرد  ...  و به وضوح می دانیم که این توده های لاله گونی که هر عصر  ، هنگام غروب در رخساره ی خورشید نمایان می شود ، همان اشک خونین شما امام بزرگوارمان است که نشأت گرفته از  ظلمت و تاریکی و جهلی است که فضای فتنه انگیز وجودمان  را فرا گرفته ...
         
               به راستی که چه بد پیروانی هستیم  ما !!!  خود را به ظاهر شیعه و مُرید و یار قافلة  اهل بیت می نامیم  ولی در خفا شریک دزد اهریمن می شویم و  با اعمال ریاکارانه و آغشته به تزویرمان  ، کوفی وار آب در آسیاب دشمن می ریزیم  و  اشک خونین بر رخساره تان سرازیر می کنیم .
         
               وای بر ما ! وای بر ما رهروان کج رفتار که این صحنه های تلخ را می بینیم و همچنان غافل و درمانده ....
         
              دیگر نای شنیدن  این جملة تکراری « شاید این جمعه بیاید شاید... » را نداریم ، دیگر باور این مصراع برایمان سخت و دشوار گشته از بس که انتظارتان به دازا کشیده شده است  ؛ آسمان دنیایی مان عمری است که توده های ابری غیبت تان را فرا گرفته است امّا دریغ از این ابرها که اراده  و قصد باریدن ظهور حضرت تان را ندارند  ...
         
               ببار ای باران زلال الهی ؛ ببار و زمین  از این همه آلودگی بشوی ... ببار  و این جمله ی مبارک   « اللهم عجّل لولیّک الفرج » را برایمان جامه ی عمل بپوشان .  
         
        «  همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی          
           به  پیام آشنایی  بنوازد آشنا  را   »
         
                                                                                                                     دی ماه 93
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4