خواب دیدم که هــــــوا یک نَمِه بارانی بود
جـاده ی مِه زده از دور، چراغــــــانی بــود
یک نفر مثـل خودم از پس مِـه پیــــــدا بود
بیـن ما فاصلــــــه اندازه ی یک دریـــــا بود
نیمه ی گم شده ام فاصــله ها را طی کرد
گاهی از شوق رسیدن ،مثل من لی لی کرد
آه هــربار که این فاصــــــله هـا کم می شد
جاده ،کش آمده و راه یک عالـــــــم می شد
پیچ و تاب تـن این جاده عجب تورش کـرد!
فتنــــــــه ی چشمک باد از نـظرم دورش کرد
هق هق گـــــــــــریه دل باز فضـا را پــــر کرد
عقلم از خواب پریـــد و کَمَـــکی غُرغُر کــــــرد
خواب آشفته ی من کاش که تعبیــــر نداشت
جاده ها این همه پیچ و خم دل گیر! نداشت...
كاش اين عشق منو چشم تو يك رويا بود
يا كه وصل تو برايم تو شب احيا بود
بداهه اي ناقابل تقديم به استادم