سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        رنجیده ام

        شعری از

        سکینه تاجمیری (نوا)

        از دفتر غزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳ ۰۰:۴۷ شماره ثبت ۳۳۲۷۵
          بازدید : ۶۷۳   |    نظرات : ۴۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سکینه تاجمیری (نوا)
        آخرین اشعار ناب سکینه تاجمیری (نوا)

        سلام بر همه
        بدوا از اساتیدبزگوار و عزیزی که برای شعرهای قبلی من وقت گذاشتن وبررسی کردند پیشنهاد دادند صمیمانه
        قدر دانی می کنم امیدوارم لطفشون بر قرار باشد
        امابه آن دسته از بزرگوارانی که تنها این جمله هارا تکرار می کنند (ایراد وزنی دارد،خروج از وزن دارد بایدگفت من به ایرادت شعرم آگاهم و برای گرفتن راهنمایی اومدم اگر نظری خاصی ندارید
        لطفا حوصله ی دیگر بازدیدکنندگان را سر نبرید عذر وسپاس از حضورتون

         

        من از دیار عاشقی به سمت غم تازیده ام

        از دست آن کس که نباید به شدت رنجیده ام

        او رانده من را از خودش با بی وفایی وجفا

        دائم از این رنج و عذابم در خودم پیچیده ام

        جز خار غم از دشت عشق چیزی نگشته حاصلم

        گویا  تمام عمر  خود را در کویر باریده ام

        برگی نمانده بر نهال عمر من دیگر زبس

        مانند بید از باد غم ها به خودم لرزیده ام

        صحرای قلبم پر شد از خار وخس رنج و عذاب

        ازبس که  بغضم در گلو بشکفت ومن بلعیده ام

        هامون عمر من دگر گشته پر از بی حاصلی

        مثل کویر  در آفتاب غصّه ها تفدیده ام

        در آسمان چشم من نی غیر ابر یائسه

        کار من از گریه گذشته ،من به آن خندیده ام

        گر بار دیگر آیدش کز عاشقی حرفی زند

        گویم برو از تو وعشقت بی نهایت دیده ام

        راهی نداری به دلم زین خسته دستت را بدار

        دیگر بساط عاشقی را از دلم بر چیده ام

        غیر از پشیمانی ندیدم من در این راه عجیب

        غیراز «نوا»ی غم در این حس هیچ من نشنیده ام
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5