دوشنبه ۳ دی
بگو اروند /بگو کارون/ به مناسبت سوم خرداد روز آزادی خرمشهر جاویدان شعری از سعید مطوری (مهرگان)
از دفتر شور عشق نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۰ ۱۲:۵۰ شماره ثبت ۳۳۰۸
بازدید : ۱۱۵۲ | نظرات : ۱۷
|
دفاتر شعر سعید مطوری (مهرگان)
آخرین اشعار ناب سعید مطوری (مهرگان)
|
بگو اروند
بگو کارون
مرا با خود به اعماقت ببر
که ببینم من شهیدی را
به لبخندی از عشق
به جنگ و ایثارت ببر
که ببینم چگونه با پلاک گمنام مانده اند
بگو اروند
بگو کارون
زنی تنهاست
کودکی بی پناه ست
تو در شلوغی امواجت
صدایشان را می شنویی؟
ببین آنها مفقود زمانند
بگو اروند
بگو کارون
صدایت غریبانه میزنم
شکوه به خدایت می برم
من غریب در لحظه های خویشم
و زخمی کنایه ها ونیشم
کنارت گناه مجازاتش تاریکی است
بگو اروند
بگو کارون
صدایت را میخواهم ای رود
بگو الله اکبر فرزندانت را
و شبهای مناجاتت را
چرا سکوت واین همه درد
تنم یخ زده است سردم سرد
برایم گرمایی از جنس آفتاب بیاور
همانی را که در ساحلت
و در جای جای منزلت
هدیه میدادی به من
بگو اروند
بگو کارون
صفایی در خروشت
و رقص ماه می برد مرا
به شبی از شبهایت
ببین اشک ماه را
که در تو گم شده است
بگو اروند
بگو کارون
من در برزخ هر دوی شما زنده ام
نخلهایم را کاشته ام
امیدت را در انتهای انتظار دیده ام
من در آبت غسل کرده ام
تا همه ی مهرت را
در مهرگانم فریاد بزنم...
سعید مطوری/مهرگان
از دفتر شور عشق
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
Guest
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.