سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        ای عشق برو

        شعری از

        سکینه تاجمیری (نوا)

        از دفتر غزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۲۲ شماره ثبت ۳۳۰۵۴
          بازدید : ۵۲۳   |    نظرات : ۵۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سکینه تاجمیری (نوا)
        آخرین اشعار ناب سکینه تاجمیری (نوا)

         

        تصویر تبع ام دگر دربقاب تمکین تو نیست

        این فکر بوتیمارِ من دیگر به بالین تو نیست

        بال و پرم را آن چنان سوزانده شمع روزگار

        پروانه ی جان در پی شعله ی آیین تو نیست

        به گونه ای به درد فقدان تو عادت کرده ام

        که گر نباشی قلب من گریان و غمگین تو نیست

        به برف اندوه ها چنان عادت نموده قلب من

        که بَهمنم مشتاق آن خرداد رنگین تو نیست

        قلبم چنان ازگفتن(ای کاش )گشته نا امید

        هرگز به جانم وحشتی دیگر ز نفرین تو نیست

        در عمق کامم آن چنان زهر عَزا نشسته است

        که کام من را خواهش شَهد و اَنگَبین تو نیست

        از دفترطَبعم به آن حد رنگ باور شده محو

        کارامشم لَرزنده با این شک و یَقین تو نیست

        با غم کنارآمده این قلب غریب و خسته ام

        وناخوشی هایم دگر محتاج تسکین تو نیست

        آنگونه زخمی شد غرور من به خار سرزنش

        که حاجتی در من به آن رؤیای تَحسین تو نیست

        آنگونه از خار و خس غم پر شده دشت دلم

        دیگر مکانی بهر آن نرگس وُ نسرین تو نیست

        آنگونه چشمان ترم  مأنوس به ظلمت شده

        در روح و جانم حسرتی به نور جَبین تو نیست

        دو بال جان من چنان از بار محنت شد گران

        که پیکر من را توانِ بار سنگین تو نیست

        این آسمان قلب من دائم قمر در عقرب است

        جایی برای جلوه ی خوشه ی پروین تو نیست

        آنگونه طوفان بلا خاموش کرده خواهشم

        که این دعای بی«نوا»محتاج آمین تو نیست

        عشقا: بَساط خود ببرجای دگر بنا گذار

        دیگر به جانم صبر این بالا و پایین تو نیست
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4