چه کردیم بعد از آن خون جوانان
کجا شد وعده بر پیر جماران
کجا شد آن همه جانهای عاشق
چرا حرمت بریم ما از شهیدان
جوانان وطن در خون نشستند
که ما آسوده باشیم ای عزیزان
الا دختر که پوشی جامه ی تنگ
مگر ایمان نداری تو به قران؟
چه باشد پوششت ای جان خواهر
بترس جانم تو از دادار سبحان
نگو رفتن به من چه جمله آنها
کنون بگذشته دیگر روزگاران
نه جانم خوب بنگر گر توانی
قدم بر خاک بُگذاری تو آسان
ز خون پاک آن شیران شرژه
که بودند جملگی مافوق انسان
ببین اکنون عزیز همسایه ام را
عراق یا کابل و دیگر چو آنان
ندارند امنیت مردم در آنجا
شده اشغال خاکْشان دست رندان
ولی تو جان من بهرت قفس نیست
اگر چه خوانی اش خاک را تو زندان
همین زندان که گویی نام کشور
نگهداری شده با چنگ و دندان
ببین ای هم وطن مَخْلص به گفتار
نگهدار حرمت زیبنده یاران
به قران مجید آن خون پاکان
مقدس باشدش چون حیِّ سبحان
شهیدان را همه با ذکر خوبی
به یادْشان آوریم آن جمله شیران
تو هم ای آریا ای راوی متن
به مانندْشان فدا کن هم سر و جان