سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 21 فروردين 1404
  • شهادت امير سپهبد علي صياد شيرازي، 1378 هـ ش
  • تأسيس بنياد مسكن انقلاب اسلامي و افتتاح حساب شمارة 100 به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ‌.ش
12 شوال 1446
    Thursday 10 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

      پنجشنبه ۲۱ فروردين

      سرچشمه ی بقا

      شعری از

      رضا حیدری نیا

      از دفتر شعرناب نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۵:۰۹ شماره ثبت ۳۱۷۹
        بازدید : ۱۰۹۴   |    نظرات : ۲۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر رضا حیدری نیا
      آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا

      چون اختیار کردی ، آخر دل رضا را
      بر بخت شکوه کردم ، احوال مقتضا را

      از جان گسسته بودم ، لیکن به حال مستی
      آنگه که مستی ام رفت ، واقف شدم بلا را

      یک نکته ای ز حسنت ، از بهر کشتنم بس
      آلات قتل کم کن ، مقتول بی نوا را

      عمر ار مدد نماید ، چون زلف سربلندت
      ما نیز سر بلندیم ، آیینه ی وفا را

      بیگانه عقل ِ غافل ، بنشست چون به مجلس
      دیگر بر آشنا دل ، خالی نساخت جا را

      گفتم که خوش کشیدی ، دل را به ناز سویت
      دانم که می کُشی خود ، یاران آشنا را

      گفتا که هان ! حذر کن ، کشتن نیاید از من
      دادم بسی به جانها ، انفاس جان فزا را

      چون قصد عشق کردی ، بر جور کن صبوری
      باشد که باز یابی ، سرچشمه ی بقا را

      گفتم که مرد این ره ، ترسم نباشم آخر
      گفتا که خوش شناسد ، خود جان پر بها را

      تا ترک خود نگویی ، در عشق ره نپویی
      سختست گرچه این ره ، غافل مشو دعا را

      گفتم زیاد گفتم ، از عدل و داد گفتم
      پاسخ ولی نداده ، پیغامهای ما را

      آنکس که ناشنیده فریاد پادشاهان
      چون خواهد او شنیدن فریاد این گدا را؟

      گفتا که خوش شنیده ، نی بر ملاک شوکت
      پاسخ نمی دهد جز ، دلهای مبتلا را

      در پیش عشق جانا ، در فکر بندگی باش
      کینجا به سخره گیرند ، هرگونه ادعا را

      میساز از یقینت ، حبل المتین ایمان
      بر بند دست و پای ، صبر گریز پا را

      تا صبر را نیابی ، اینجا مجو جوابی
      تا خویش را نجستی ، هرگز مجو خدا را

      آری دل رضا گر، از حال خویش می گفت
      باغی پر از غزل بود ، طبع غزلسرا را

      هر آنچه گفتم اینجا ، بگذار و خود سفر کن
      خواهی اگر بدانی ، پایان ِ ماجرا را

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      ،

      رضا حیدری نیا

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      امارفا - آمارگیر رایگان سایت
      2
      در حال بارگذاری