دوشنبه ۳ دی
لیوَه ( دیوانه ) شعری از محمد بیرانوند
از دفتر اشعار لکی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳ ۱۵:۳۴ شماره ثبت ۳۱۵۰۸
بازدید : ۱۶۵۰ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب محمد بیرانوند
|
مَـــگر عشق تو مِه رسوا نَکِردِه ؟
مَـــــگر اِی کُنجِ سینه جا نَکردِه ؟
چِمَـه دَر مـالِ عشقِت هَر دَرِم دا
کسـی اِی روی دلم دَر واز نکرده
مَــــــــــــــــــــگر جورِ تونو زمانه
مِـن و مجنون بی لیـــــلا نکرده ؟
گِریوَه شوین و زاریئِم اَرا تـــــــو
دِلـِــــــــم بیچاره کِرده یا نکرده ؟
غـــمِ عشق تو که لیوه مَگِسته
اِی مِـــــــــه لیوَه تِری پیدا نکرده ؟
شاعر : عزیز بیرانوند
***
ترجمه به فارسی :
مگر عشق تو مرا رسوا نکرد ؟
مگر در کنج سینه ام جا نکرد ؟
به در خانه ی عشقت رفتم و بارها در زدم
اما هیچ کس به روی دلم دری باز نکرد
مگر جور تو و زمانه
من و مجنون را بی لیلا نکرد ؟
گریه و زاری من برای تو
مگر دلم را بیچاره نکرد ؟
غم عشق تو که دیوانه ای میخواست
از من دیوانه تری پیدا نکرد ؟
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و با احساس بود