سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        ميسوزم و ميسازم

        شعری از

        محمد حسین پژوهنده

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۲۹ شماره ثبت ۳۱۰۲۵
          بازدید : ۹۶۳   |    نظرات : ۶۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد حسین پژوهنده

        آگه‌ ز مني‌ يا نه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        در شعله‌ چو پروانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        من‌ بسمل‌ پركنده‌ وز عشق‌ تو آكنده‌
        بريانم‌ و رقصانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        يك‌لحظه‌ بيا اينجا بين‌ اين‌ دل‌ شيدارا
        كز غم‌ شده‌ ويرانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        در آتش‌ عشق‌ امّا بنگر چه‌ خليل‌ آســا
        افتاده‌ و مردانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        مردم‌ ز مي‌ افروزند آتش‌ به‌ دل‌ امّا من‌
        زان‌ لعل‌ بدخشانه‌ مي‌سوزم‌  و مي‌سازم‌
        زهر دل‌ تاكستان‌ گر نوش‌ كسان‌ باشد
        از باده شاهانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        هر نقطه‌ و هر جارا گشتم‌ همه‌ دنيارا
        دنبال‌ تو فرزانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        ره‌گمشده ‌ تنها  آواره‌ هر صحرا
        گشتم‌ ز تو دردانــه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        از دوري‌ تو اي‌ گل‌  در مويه‌ چونان‌ بلبل‌
        نالان‌ شده‌ حنّانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        با ياد تو دمسازم‌ با نام‌ تو همرازم
        ‌اي‌ مونس‌ كاشانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        افتاده‌ به‌ ساحل‌ بين‌ اين‌ كشتي‌ بي‌ تمكين‌
        بي‌ لنگر و سكّانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        واله‌ شده‌ در عشقت‌ مجنون‌ شده‌ از فرقت‌
        در غلغل‌ میخانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        ژوليــده‌ و پژمــرده‌ درمانده‌ و افسرده‌
        بنگر چــه‌ غــريبانـه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        مدهوش‌ ز جام‌ تو افتاده‌ به‌ دام‌ تو
        در دام‌ تو فتّانـه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        اين‌ دست‌ و دعا برلب‌ بر گيسوي‌ تار شب‌
        هر دم‌ بكشــد شانـه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        هر جا كه‌ شدم‌ آنجـا بوي‌ تو بدي‌ پيــدا
        وز بوي‌ تو مستانه‌  مي‌ سوزم‌ و مي‌سازم‌
        روز و شب‌ من‌ بي‌ تو هر ثانيه‌ اش‌ ساليست‌
        كز هجر تو جانانه‌  مي‌ سوزم‌  و مي‌سازم‌
        آرام‌ و قرار از من‌ رفته‌ است‌ چونان‌ يعقوب‌
        اي‌ يوسف‌ كنعـانـه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        نازم‌ به‌ صفاي‌ تو بين‌ دل‌ به‌ هواي‌ تو
        از خود شده‌ بيــگانه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌
        يا رب‌ دل‌ آواره‌  از غم‌ شـده‌ بيچاره
        ‌در خلـق‌ هم‌ افسـانـه‌ مي‌سوزم‌ و مي‌سازم‌ 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2