چهارشنبه ۲۸ آذر
رفتي شعری از علی نعیم
از دفتر هاله غم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳ ۲۳:۴۰ شماره ثبت ۳۰۷۹۲
بازدید : ۹۴۱ | نظرات : ۱۱
|
|
رفتي و خاطرات تو از دل نمي رود
جانان چنين ز جمع و ز محفل نمي رود
دل در هواي ديدن تو پرسه مي زند
بر خاکسار مقدم تو بوسه مي زند
لعل از لبان تو بگرفته است عاريه
سرخي، که نيست در گل هر دشت و باديه
گويند گلرخان همگي عشوه مي کنند
کاري که ماهيان همه در چشمه مي کنند
اما چنان تو ناز و کرشمه فروختي
با آتش کرشمه دل و جان بسوختي
باز آي من به ناز تو عادت نموده ام
تو جان ز من من از تو محبت ربوده ام
مستم ز زلف چين و شکن در عبير تو
صيد دلم نمودي و گشتم اسير تو
هيچ است روزگارو چه داري به بار خود
جز لحظه اي وفا بنمايي به يار خود
اين پنج روزه عمر ندارد وفا(نعيم)
بي عشق زندگي نبود باصفا (نعيم)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.