شیراز سومیAAن حرم
اهلبیت
بارگاه احمد ابن موسی شاه
چراغ
بسم الله الرحمن الرحیم
نام او احمد لقب
شاه چراغ مدتی از او نمی بودی سراغ
تاکه یک پیره زنی
نورش بدید گفت باپادشهی کانجا
رسید
پادشاها من چراغی
دیده ام زین عجائب من بسی ترسیده ام
چون شب جمعه در
ایجا روشن است نور او خورشید تابان
من است
شاه اندیشید گفتا
با عجوز هست در آن نور اسرار و رموز
شاه آمد جمعه نزد
پیره زن گفت هروقت نور دیدی گو
بمن
نیمه های شب همان
زن نور دید نزد عضدالدوله باسرعت
دوید
گفت بنگر روشنی با
چشم خویش ای شها باشم زنورش دل پریش
شاه رفت اندر پی
نور وبدید وانگهی آنجا به مقصودش رسید
تل خاکی دید کاوید
آنمکان گشت پیدا جسم شاه انس و جان
دید شاهی تازه او
در زیر خاک روزگارش کرده اینگونه هلاک
باوجود سالها او
تازه بود تازگی عقل از سر آنشه ربود
احمدش رانام در
نقش نگین پور موسی ثانی سلطان دین
زین سبب شاه چراغش
شد لقب آن چراغ این نام راباشد سبب
با امام هشتم است
از یک پدر هست در شیراز ماوا ومقر
یکسری شیراز رو
پابوس او تا بگیری حاجتت بیگفتگو
سیدا مدح امامانت
نما چون شفیعند جمله در روز جزا