يکشنبه ۲ دی
كدخدا شعری از عليرضا حكيم
از دفتر اشعار طنز نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۳ ۲۰:۳۹ شماره ثبت ۲۹۸۱۳
بازدید : ۶۸۹ | نظرات : ۶۸
|
آخرین اشعار ناب عليرضا حكيم
|
بشنويد اي دوستان اين داستان
زان كه نامش خواست افتد بر زبان
گفت از من كدخدايان برترند
بين مردم گونه ي شير نرند
در محل نه كدخدا هستم نه خان
بين اينان نيست از نامم نشان
ديگران را حكمراني مي كنند
ادعاي نكته داني مي كنند
عاقبت پايان گرفت ايام من
نيست اما صحبتي از نام من
خواهم اكنون كار نو بر پا كنم
تا كه در اين روستا غوغا كنم
زنده سازم زين ولايت نام خود
پرچم خاني زنم بر بام خود
نام من باقي بماند در محل
جاي گيرم در دل ضرب المثل
چون كنار چشمه با تندي رسيد
مردمان را در كنار چشمه ديد
جامه ي شرم و حيا را چاك كرد
روي پاك چشمه را ناپاك كرد
صبح فردا هر زباني باز شد
ماجراي كار وي آغاز شد
گشت بالا اعتراض از روستا
كاين چه كاري بود كردي كدخدا ؟
گفت تا جاويد ماند نام من
مير گردم در ميان انجمن
خواه بد يا نيك باشد كار من
اين بود از جمله ي آثار من
گفت پيري :كي بود اين مهتري
سعي كن تا نام نيكو آوري
مشك باشي در ميان مجلسي
قند گردي در دهان هر كسي
سؤال ؟ شما مي دانيد كدخدا چه كرد ؟
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.