سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        نا رفیق ...

        شعری از

        امیر شمشیریان

        از دفتر جوهر تنهایی نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۳ ۰۳:۲۰ شماره ثبت ۲۹۸۰۲
          بازدید : ۳۷۸   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیر شمشیریان

        دلم گرفته...
        از سنگینی نگاه این همه نامرد...
        اعتماد این بلا را بر سرم آورد...
        هرکه را اعتماد کردم و باختم...
        پس عبرت کجاست؟!
        باز هم شکستم...
        رویم شد زرد...
        رفاقت را جز نامی نماندست کُنون
        چرا نیست؟!
        چرا نیست در اینجا یک جوانمرد؟!
        سردی نگاهت...
        سکوت صدایت...
        دلم را شکست نا رفیق...
        یادت نرود...
        نکردم هرگز تو را من طرد...
        کهنه شدم...
        می دانم...
        بر من خرده مگیر...
        خاک گرفتم...
        برایت شدم چون گرد...
        زود...
        خیلی زود...
        پر می شود دُورت از خالی...
        آن لحظه به گرد میگویی:
        برگرد...
        خیلی زود...
        خیلی زود دیر می شود این روزها...
        شاید که نباشد دگر آن گرد همان فرد...
        او را فروختی...
        غریبه شدی ...
        دردش را هم به رویت نیاورد...
        بر در و دیوار منگر...
        رو سفید اند...
        بنشین و بچش تو مزه ی درد...
        در بیابانِ روزگار
        ..............غریبه نعمت است..............
        کاری که آشنا با من کرد...
        غریبه نکرد...
        من نمی گویم فقط...
        او نیز می گوید...
        حافظ را می گویم...
        که گفت این نکته ی سرد :
        (( من از بیگانگان هرگز ننالم
        که با من هر چه کرد آن آشنا کرد ... ))
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2