سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
16 شوال 1445
    Wednesday 24 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۵ ارديبهشت

      همان جای همیشگی ...

      شعری از

      امیر شمشیریان

      از دفتر جوهر تنهایی نوع شعر افراغ اندیشه

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴ ۲۰:۰۶ شماره ثبت ۴۱۲۲۹
        بازدید : ۱۱۶۳   |    نظرات : ۳۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر امیر شمشیریان

      صدای ارسالی شاعر:
      چقدر شلوغ بود ...
      چه هیاهویی ...
      همان کافه ی اولین بار ...
      همان کافه ی آخرین بار ...
      جای همیشگیمان را هم ربوده بودند ...
      به جای ما خاطره می پختند ...
      همانجا که در لباسم خندیدی ...
      همانجا که در نگاهت رقصیدم ...
      همانجا که محو واژگانم بودی ...
      همانجا که محو مرواریدها بودم ...
      همانجا که به دیوار تکیه دادی ...
      همانجا که به دیوار حسودی کردم ...
      همانجا که رز آبی در دستت بود ...
      همانجا که رز آبی از دستت خوردم ...
      همانجا که شعر خواستی ...
      همانجا که واژه بافتم ...
      همانجا که سکوت کردی ...
      همانجا که من گوش کردم ...
      همانجا که باریدی ...
      همانجا که من چتر شدم ...
      همانجا که برخاستی ...
      همانجا که من پرت شدم ...
      همانجا که شمع فوت کردی ...
      همانجا که من فوت شدم ...
      همانجا که درخشیدی ...
      همانجا که من دود شدم ...
      همانجا که تو بودی ...
      همانجا که من بودم ...
      همانجا که تو رفتی ...
      همانجا که من ماندم ...
      همانجا که تو نیستی ...
      همانجا که من هستم ...
      آری ، همانجای همیشگی ...
      بعد یک نیم نگاه به همانجا ... رفتم پشت بار نشستم ...
      در آن همهمه ی سوت و کور ...
      انگار تو نبودی ...
      شاید هم بودی ...
      نه ، در آن هیاهو فقط تو بودی ...
      اینجا تناقض بیدادگر شده ...
      اینجا فقط بوی یک عطر آشنا پیداست ...
      فقط یک صدای آشنا ...
      فقط یک نگاه آشنا ...
      و فقط طعم شور قهوه به مشام می رسد ...
      اینجا پر از هوای آن روز هاست ...
      پر از هوای تو ...
      پر از خلاء ...
      بیخیال ...
      اینجا بدرود ...
      خیابان چه حالی دارد ...
      شب هست ...
      باران هست ...
      چتر هست ...
      من خیس شدم ...
      تقدیم به بانوی خیالی ...
      #بانوی—#خیالی
      ...
      1394/07/16
      21:58
      (Sw)
      ۸
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      علی اسماعیلی
      يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۴۰
      سلام امیرجان عزیز.
      دیر به دیر افتخار پیدا میکنم در سایت باشم اما به یاد شما و دوستان هستم.
      کار خوبی بود. اما توان شما خیلی بیشتر ازیناست.
      مطمئنا با یسری ویرایش ها و کاهش دادن تکرارهای غیرضروری و این همه احساس زیبا رو مدون تر بیان کردن، کارای عالی تری خواهی نوشت.
      موفق باشیو شاعر خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0