( واسه دیدن ِ طلوعت )
واسه گفتن ترانه ..............!صد بهونه دارم انگار
واسه دیدنت که ماهی ......،هر شبونه دارم انگار
واسه دیدن ِ طلوعت ..،واسه خوندنت که صبحی
واسه مشرقی ترینت ........، یه نشونه دارم انگار
واسه واژه های تازه ..، واسه اون سرود ِ چشمات
واسه تو که بهترینی........ ، من جوونه دارم انگار
واسه روئیدن و رستن ....، واسه با تو خنده کردن
واسه تو که چشمه ساری .، بی کرونه دارم انگار
واسه تو که قصه سازی، میشه ازتو،هی نوشتن
واسه تو رام ِ الفباست ......، سر روونه دارم انگار
واسه توکه گرم ونوری......، شمعو قربونی میارم
واسه تو دارو دلی بس... ، خود سرونه دارم انگار
پیش تو که موج سرکش .، من حباب ِ ساحلینم
من سکوتی آشنا و آشنا و ...، دلبرونه دارم انگار
././././././././././.
درود بر همه ی عزیزان و بزرگواران.
برای هر چیزی بهانه ای پیدا کن..چون زندگی شروعش بهانه بود .
بهترین بهانه ها را بهانه کن....
شعر شو ، سکوت از آن ِ مردگان است .ترانه ای خواندنی باش .
گاهی دلتنک خود باش ،خود را بخوان و زمزمه کن.
آنقدر که نور ِدرونت رو به خاموشی نرود.
..................................
بر همه اعضای ناب از مدیران محترم ، تا اعضای جدید زیبا قلم...
شادیها مبارک ..خوش و شکوفا باشید ....( ی. ش. کوچیک شما )