شنبه ۲۹ دی
عطرِ یاد او شعری از نسيم خسرونژادصبا
از دفتر مثنوی نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۳ ۰۳:۴۷ شماره ثبت ۲۹۶۱۹
بازدید : ۵۷۸ | نظرات : ۴۸
|
دفاتر شعر نسيم خسرونژادصبا
آخرین اشعار ناب نسيم خسرونژادصبا
|
شبی بود و کنارِ یار بودم
چه گویم؟ شادی بسیار بودم
در آن شب من سراسر شور بودم
زشوق وصلِ او مسرور بودم
کسی گفتم:«چرا اینگونه هستی؟»
نه آن غمگین، خدارا[1] مست مستی!!
به او گفتم کنارِ آشنایی
عزیزی ، مهربانی، دلربایی
برایش شکوه کردم من دمادم
از این دنیا و حوایش، ز آدم
به او گفتم تمامِ رنج و دردم
شنید او ناله ها و آهِ سردم
به من گفتا: « بیا در راه ایزد
جهانی پُر شده از دیو و هم دَد
بیا و عاشقانه ذکر او گو
به هوهویی جهان، همسو تو هو گو
نمازِ عاشقی زیباست، زیباست
در آن نورِ خدا همواره پیداست»
شد او پیرِ من و من در پیِ او
شد او گیسو و من آن پیچشِ مو
مرا از خوابِ غفلت، کرد بیدار
خداوندا...، تو پیران را نگهدار
که پیری غم ز جان من رهانده
مرا اینک به کوی تو رسانده
ز من موج بلا را دور کرده
مرا مهمان بحرِ نور کرده
چگونه عاشقی از سر نگیرم؟
ز عشق او چو آتش دَر نگیرم
زعطرِ یادِ او سرمت هستم
که پشت غم به آئینَ ش شکستم
[1] - خدا را ، یعنی از خدا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.