سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        طرزی در ویرایش قافیه

        شعری از

        نگار حسن زاده

        از دفتر قطعه نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ ۰۰:۱۸ شماره ثبت ۲۹۰۵۸
          بازدید : ۶۵۰   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نگار حسن زاده

        از: حضرت استاد محمد حسن صباغ کلات
        طرزی در ویرایش قافیه
        چون شـود دیـر، مکـدر؛ چه امید است ؟ به غیر
        شعله، بر پاس که؟ ماند؛ که مغان ست به هیچ
        در رگ تـاک ، که افـســـرده عصیـراست ؛ اسـیـر
        رود، بیخود، پی دریاست ؛ روان ست ؛ به هیـچ
        جــاذبــــه ، عـلــت اولــای قــوانـیـــن بـقـــا سـت
        چون، تراویده،زعشق ست! خزان ست؛ به هیچ
        دانشـــی ، راز اتــم کاو ، پـی کــن ؛ فـیـکـــــــون
        جام خورشید عیان شد؛ که نهـان ست؛ به هیچ
        نیسـت ؛ ار ، آلـهـــه ء عشــق ، هــوا دار نـظــام
        راه شیری ، به عبـث ، کاه کشان ست ؛ به هیچ
        فلسفی ، رهزن عـارف ، همـه شب ، ایــده نـواز
        ملـودی ، در تـم یک حدس و گمـانست ؛ به هیچ
        درک هستی،شدنی هست؛ درآ؛نیست،به فهم
        چون قضـایاست بصحت ؛ نوسـان ست ؛ به هیچ
        بـیــگ بـنــگ اسـت... ؛ تـز آخــر فـیــــــزیـک اتــم
        بانگ دیگـر...، همه ء دانگ جهـان ست ؛ به هیچ
        باده ، گر نیسـت به کـف ؛ چاشنی عشـق کفاف
        شد جـوانیــت ، به باد ؛ وهیجـان است ؛ به هیچ
        نـفسی را کـه ، ز هــرم نـفـســی ، گــرم ، نشـد
        حیف صـورت...! که درو حجم دهان ست ؛به هیچ
        چار ســـوقـی ، که متـاعـی ، زمحبـت ، نفـروخت
        خود، فروشد به زیان ؛ گرچه گران ست ؛ به هیـچ
        چشـم سبـزی که ، زند چشمک ؛ ازین بـاغ مجاز
        دیده، می شوُی ؛ که بیند ؛ نگـران ست؛ به هیچ
        کیست آن مردشکیبـا ؟ که به خود گفت ؛ عاشق
        آبِ رویـی ، الـکی ، خانـه کشــان است ؛ به هیچ
        گـنـج عیشـــی ، طـلـبــد ؛ بهـــر رفــاه ســر گـیـج
        عاشـق هیـچ شده ؛ سینـه زنـان است ؛ به هیچ
        .............................................
        1 – و 2 - قافیه ـــ دستور زبان :
        کشان . روان . دهان . نوسان . جهان . نگران . گمان . نهان . و... از نگاه دستور زبان پارسی ، صفت بیان حال هستند ؛ و بیشتر قید واقع می شوند .( قید بیان حالت ) . از ریشه مضارع + ( ان ) ساخته می شوند .
        پس ، بدون ( ان ) می ماند : در . کش . رو . نوس( لبه های لب.) ( نس نس کردن = زیر لبی غرزدن " در سبزوار").جه..(جهیدن ) ..نگر..(نگریستن)..گم..(گمکردن ) .نه.(نهادن ) . ده . (دادن )..و..که هیچیک ، مشابه و دارای حروف اصلی و مشترک قافیه نیستند .
        پس نمی توانند ؛ قافیه قرار گیرند . و قافیه های پایانی غلط اند ؛ و باید حذف شوند.یا اصلاح شوند. وتبصره ای
        هست ؛ که در قافیه . اگرنحو ترکیب ، واضح ،( تابلو ) نباشد ؛ ایراد ،کم میشود. مثلاً : گم .(گمان).نه ( نهان ).
        ده .(دهان ).جه.(جهان ). رو .( روان ).
        مثلاً : کهکشان ، یک کلمه مرکب است ؛ اما مصطلح شده ؛ برای یک مفهوم.وهمیشه. مثل کدخدا ، پس درست است .
        ولی، با (خانه کشان ).فرق دارد (خانه + کشان ). هنوز، یک واحدی و مصطلح نشده است. پس،غلط است .
        مثال مشابه : درکلمات ( دشوار. دشمن . دشنام...) که متوجه ترکیبشان نیستیم.( دش + من ) ( دش + نام ).پس تکرار را ، ایرادی نیست .
        خلاصه.... : (نه ) و ( گم ) و ( جه ) . ( ده ) . ( رو ) . پذیرفتنی است ..ولی سه قافیه ء : (کشان ) و (زنان ) ، (نگران ) .خیر . نمیشود . ولی یکی را، مجازیم ؛ از این نوع ساختار را ، بکارببریم .پس می ماند ؛ دو قافیه غلط ؛ که باید تغییرش دهیم؛ در( دو بیت نهایی )( یکی مجاز انتخابی است )
        ویرایش قافیه : دیده ، می شوُی .. را تغییر می دهیم ؛
        به ( دیده ، می پوش ). یعنی چشم پوشی کن .
        پس ، معنی نگران ( صفت بیان حال ) بدل می شود ؛
        به مفهوم ( دل وا پس )
        یعنی : معنی(نگران) عوض شد.و عیب قافیه هم در این معنی ، رفع شد و ماند ؛ بیت آخر( سینه زنان ) که، ناچاریم ، تعویض کنیم .تا شعر بی عیب شود .
        ( عاشق هیچ شده ؛ هیچ ! بمـان است ؟ به هیچ ).؟.
        3 – مفاهیم ابیات
        الف= بیت اول و دوم = تلمیح ، به آیه ء شریف ( اذالشمس کوّرت) .
        یعنی : اگر خورشید . تیره و خاموش شود . آتشکده ، هم بالطبع ، خاموش می شود . مثل ِ اینکه : وقتی ، تاک ، سرما زده و منجمد شود . بالتبع ، میخانه هم ،تعطیل میشود .( دیر کنایه از خورشید . غیر کنایه از دیردربرابر خورشید) ، که هردو،آتشگاهند ؛ اصلی و فرعی
        ب - چون قضـایاست...= یعنی : هرگاه ،معادلات ریاضی را ، درست ،حل کنیم . نتیجه ، مساوی صفر می شود . (منحنیy با تغییرات x مساوی صفر است )
        ج – بیگ بنگ.= بیگ بنگ، که5 /13 میلیارد سال پیش رخ داده ست( نظریه).(کن فیکون = فرمان الهی= بیگ بنگ = مِهبـانگ ، انفجـاربزرگ)امروزه ، وسایل مقدماتی آزمایش گویا ! فراهم شده . و یکی دو بارهم ، شرایط، جفت وجورشده ؛اما ،جرأت انجامش را نیافته اند.
        د - درک هستی...= هستی را ، فهمیدیم ؛ ,, ای عدم وارد درک من شو؛،، تا تو را هم ، بفهمم . درآمدن= داخل شدن مثال: که درآ ؛ در آ ؛عراقی !که توهم ازان مایی ...درآمد ماهیانه = یعنی وجه واریز شده به جیب . یا حساب . ( در آمد = داخل شد )
        هـ – خود فروشد...= ضرب المثل : مفتش هم گران است.(بی ارزش )
        و - دانشی = اهل دانش ( صفت نسبی )= دانشمند...کن = باش(فعل امر).ف = حرف ربط + یکونُ ( فعل مضارع ).یعنی : ساخته و آبادان شو .در محاوره کوچه ای ، ( کن فیکون ) = (ویران ) به کار میبرند . به
        معنی یی ، برعکس معنی اصلی .که ( آباد ) است .
        4 - بدیع :. ایهام . = الکی ...معنی اول = ترکی است ؛ یعنی : با دست سرند کردن ؛ ( ال = دست ) و
        ( کی = پسوند برای منسوب) ...بیهوده .
        معنی دوم = با الک آب کشیدن .در واقع ، یعنی :
        آب نکشیدن . کسب اعتبار از هیچ .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5