برق اگر رفت دلا غصّه نخور بازآید
شب اگر رفت سحرآید وطنّاز آید
دوری اَش گر دلِ یخچال وفریزر را سوخت
نو شود هردوی اینها و زقفقازآید
تی وی اَت(T.V) سوخت اگر در، نَوَسانش غم نیست
درعوض یک مُدلی نوتر ازآن سازآید
شُکرِ ایزد که دوتا سوخت کنارش داریم
رفت اگربرق ولی، نفت ازِ اهواز آید
شرکت برق دراین رابطه بی تقصیر است
بازاگرباد وَزد حادثه با ناز آید
زُلف اگر رفت سَرِ گر به سلامت باشد!
یال وکوپال و کُلَه گیس وسَراَندازآید
جانِ یخچال وفریزر که ندارد قابل!
هرکه سربازشود سر، زِتنش بازآید
وای اگرمُشترکی آخر این خط باشد
خانه اش دود شود؛ لانه به پروازآید
رفتنِ برق به هرروزه که بی حکمت نیست
روشنائی که هم از نفت وهم از گازآید
این زِاَلطافِ خفیّه است که از بی برقی
مُرغ اگر رفت به جایش دوسه تا غازآید
تارودُمبک اگرازمحفل ما بیرون شد
جای آن سمفونیِ جازودوتا سازآید
"فسقلی" چون وچرا درسببِ باد نکن
نَوَزد باد مگر حادثه پردازآید؟!
بابا برقی به شما توصیه می فرماید
صبح اگربرق رود غصّه نخور باز آید
( مهدوی)